پارت ۲۴

پارت ۲۴
لالیا:میگم کانی(عین کونی😂پارم)حس نمیکنی تانیا و کوک دیر کردن
کاناده:رفتن ان پشت مشتا😂
لالیا: زهرمار 😂
تانیا:ببندید
کاناده:یا خدا تو از کجا پیداد شد
تانیا:همین الان رسیدیم
لالیا:خوش امدی
تانیا:مرسی
کاناده:بریم چادر بزنیمممممم
تانیا:گیلیلیلی بالاخره زمانش فرا. رسیدههههه
لالیا:عذررررصمکیگیحمثجثحقخیک
تانیا:کاناده:ثهحثجیمیمصجینکسبختی
(بعد از چادر زدن)
تانیا:حاجی پدرم در امد
هانگ:پدرت در نیاد حالا
هانگ:همه جمع بشید
هانگ:خوب برای اینکه یه جور اردوی درسی بشه باید به گروه های سه تایی تقسیم بشید و بعد برید داخل جنگل و از چیزایی که میبینید عکس برداری کنید و یادداشت برداری کنید همه ی اطلاعاتی که میبینید و باید ثبت کنید
هانگ:همه فهمیدن
بلهههه
هانگ:خوب گروه هارو علام میکنم
تهیونگ،جیمین،لالیا
کاناده:شت لالیا کراشتتتت
لالیا:ببند الان آب میشم
هانگ:میا،تانیا و... جونگکوک
میا:تانیا:جونگکوک:چییییی چرا با این اخهههه
هانگ:حرف نباشه
همین جور گروه هارو علام کرد
هانگ:از فردا شروع میکنید امروز‌ و برید خوشش گذرونی
(بابت غلط املایی ها معذرت)