힘든 사랑☃💞
힘든 사랑☃💞
P~۱۵
*عکس شخصیت جدید " الکس" عکسش اسلاید دو *
عمارت یونجی:
شب ساعت ۸:۰۰:
یونجی:من اومدم
م.ی:خوش اومدی دخترم
الکس:او خوش اومدی شکلات کوچولو
یونجی:ببخشید شما!؟
الکس:من!؟من الکسم یونجی یادت نمیاد
یونجی:نه!
پ.ی:یونجی این برادرته
یونجی:؟؟
الکس:بیا بریم اتاقت بهت میگم
یونجی:اوک
تو اتاق یونجی:
یونجی:خب؟
الکس:خب من برادرتم*کیف کردینننننن*الکس وقتی.............. *خب حالا توضیح داد*
یونجی:واقعا!؟پس تو همون برادرمی🥹
الکس:اره گریه نکن
یونجی:خوشحالیه مرسی که برگشتی🥲
الکس:😄*کشیدش تو بغله خودش*
یونجی:دوست دارم اوپا
الکس:منم دوست دارم شکلات کوچولو
یونجی:یا من کوچولو نیستم
الکس:پس چیه ها من از تو ۶سال بزرگترم ۲۶سالمه تو ۲۰سالته
یونجی:دیگه حالا😒
الکس:باشه حالا قهر نکن
یونجی:خب بیا بخوابیم خیلی خستم
الکس:عجیبه
یونجی:میدونم ولی امروز خیلی سرم شلوغ بوده رفتم مدرسه و با دوستام رفتم بیرون تا الان بعد تو اومدی از ناکجا اباد
الکس:یااا*توجه الکس پیشه پدر و مادر و خواهرش سعنی یونجی فقط مهربون و صمیمه و پیشه بقیه خشن ویکم صمیمی بعله😊و رویه یونجی حساسه*
الکس:راستی دوستت پسر که نیس🙍🏻♂
یونجی:خب دوست پسره یانگ هی هس جونگ کوکیا همون کوک و جیمین
الکس:حالا یانگ هی باشه ولی جیمین کیه دیگه
یونجی:خب راستش دوست پسرمه
الکس:باشه چ حالا بگیر بخواب من هم میرم استراحت کنم
یونجی:باشه شب بخیر
الکس:شب بخیر
الکس ویو:
از اتاقه یونجی اومدم بیرون عصبی شدم وقتی گف دوست پسر داره چطور مامان و بابا اجازه دادن رفتم تو اتاقم رو میزه کارم نشستم و لپتابم رو روشن کردم و زنگ زدم به بادیگاردم
مکالمشون:
!بله رئیس کاری داشتین
&اره عمارت امادس من فردا میام امنیتش رو ببرین بالا جوری که کسی نتونه فرار کنه و دزدکی بره بیرون
!بله چشم ولی مشکلی که پیش نیومده؟
&یه مشکله خواهر برادری خوانوادگیه چیزه خاصی نیس و اطلاعات یه پسر که اسمش جیمینه رو برام پیدا کن و بفرس الان و برو پرونده یونجی رو از مدرسش بگیر و بگو دیگه نمیاد اون مدرسه و اتاقه یونجی رو هم اماده کن به خدمتکارا بگو خودت میدونی چه مدلی باشه
!بله چشم
&چیشده اینجوری حرف میزنی
!چیزی نشده خاستم رسمی تر باشم*گایز ایشون دسته راسته الکسه اسمش هس ،جیهون، و اره و الکس مثله یه مافیاعع ولی مافیا نیس*
&خب فعلا
!بای
پایان مکالمه:
بعدش گرفتم رو تخت لباسمو عوض کردم و خوابیدم
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
# Iranians_love_Jk
P~۱۵
*عکس شخصیت جدید " الکس" عکسش اسلاید دو *
عمارت یونجی:
شب ساعت ۸:۰۰:
یونجی:من اومدم
م.ی:خوش اومدی دخترم
الکس:او خوش اومدی شکلات کوچولو
یونجی:ببخشید شما!؟
الکس:من!؟من الکسم یونجی یادت نمیاد
یونجی:نه!
پ.ی:یونجی این برادرته
یونجی:؟؟
الکس:بیا بریم اتاقت بهت میگم
یونجی:اوک
تو اتاق یونجی:
یونجی:خب؟
الکس:خب من برادرتم*کیف کردینننننن*الکس وقتی.............. *خب حالا توضیح داد*
یونجی:واقعا!؟پس تو همون برادرمی🥹
الکس:اره گریه نکن
یونجی:خوشحالیه مرسی که برگشتی🥲
الکس:😄*کشیدش تو بغله خودش*
یونجی:دوست دارم اوپا
الکس:منم دوست دارم شکلات کوچولو
یونجی:یا من کوچولو نیستم
الکس:پس چیه ها من از تو ۶سال بزرگترم ۲۶سالمه تو ۲۰سالته
یونجی:دیگه حالا😒
الکس:باشه حالا قهر نکن
یونجی:خب بیا بخوابیم خیلی خستم
الکس:عجیبه
یونجی:میدونم ولی امروز خیلی سرم شلوغ بوده رفتم مدرسه و با دوستام رفتم بیرون تا الان بعد تو اومدی از ناکجا اباد
الکس:یااا*توجه الکس پیشه پدر و مادر و خواهرش سعنی یونجی فقط مهربون و صمیمه و پیشه بقیه خشن ویکم صمیمی بعله😊و رویه یونجی حساسه*
الکس:راستی دوستت پسر که نیس🙍🏻♂
یونجی:خب دوست پسره یانگ هی هس جونگ کوکیا همون کوک و جیمین
الکس:حالا یانگ هی باشه ولی جیمین کیه دیگه
یونجی:خب راستش دوست پسرمه
الکس:باشه چ حالا بگیر بخواب من هم میرم استراحت کنم
یونجی:باشه شب بخیر
الکس:شب بخیر
الکس ویو:
از اتاقه یونجی اومدم بیرون عصبی شدم وقتی گف دوست پسر داره چطور مامان و بابا اجازه دادن رفتم تو اتاقم رو میزه کارم نشستم و لپتابم رو روشن کردم و زنگ زدم به بادیگاردم
مکالمشون:
!بله رئیس کاری داشتین
&اره عمارت امادس من فردا میام امنیتش رو ببرین بالا جوری که کسی نتونه فرار کنه و دزدکی بره بیرون
!بله چشم ولی مشکلی که پیش نیومده؟
&یه مشکله خواهر برادری خوانوادگیه چیزه خاصی نیس و اطلاعات یه پسر که اسمش جیمینه رو برام پیدا کن و بفرس الان و برو پرونده یونجی رو از مدرسش بگیر و بگو دیگه نمیاد اون مدرسه و اتاقه یونجی رو هم اماده کن به خدمتکارا بگو خودت میدونی چه مدلی باشه
!بله چشم
&چیشده اینجوری حرف میزنی
!چیزی نشده خاستم رسمی تر باشم*گایز ایشون دسته راسته الکسه اسمش هس ،جیهون، و اره و الکس مثله یه مافیاعع ولی مافیا نیس*
&خب فعلا
!بای
پایان مکالمه:
بعدش گرفتم رو تخت لباسمو عوض کردم و خوابیدم
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
# Iranians_love_Jk
۴.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.