پارت ۳

#زندگی_من_احساس_من
#غریبه_ای_در_شب
#پارت_۳
*مریم*
چشمان سرخم هارمونی جالبی با صورتم ایجاد کرده بود ، چشمانی که با گریه ای بیش سرخ شده .
یادم نیست از کی ... ، از چه زمانی ...اما من هنوز همون دختر معمولی هستم.
*راوی*
مریم همیشه دوست داشت که (سوم شخص"نویسنده ی شخصیت حنانه" : راوی جونم می دونستی زیادی داری توضیح می دی.) اری می دانم (سوم شخص:خب کم توضیح بده.)وا برا چی؟(سوم شخص:بزار یکم مریم بحرفه.)عشقم یه چیز رو می دونی؟(سوم شخص:چییییی؟)زیادی داری حرف می زنی حالا چغه چغه بیا برو بزار باد بیاد.(سوم شخص:مگه با سگ داری حرف می زنی که میگی چغه چغه؟)دختر بیا برووووووو عصاب درست حسابی ندارم.
دیدگاه ها (۱)

پارت ۴

پارت ۵

پارت ۲

پارت ۱

چند پارتی جونگوون p۴

پارت 4. وقتی دوستش داشتی اما

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط