پارت۱۰
☆چی میگی
ته یه پوزخند میزنه و میره
کوک هر روز آینده ترو افسرده تر میشه
ته هر روز حالش بخاطر سرطان بدتر و بدتر میشه
که تمام موهاشو از ته بزنه
دوسال از اون اتفاق میگذرع ته دیگه تحمل دوری کوک رو نداره و میره پیش کوک
کوک ویو
خالم اصلا خوب نیست
تپی خونه نشسته بودم و یه جارو نگا میکردم که زنگ در خورد
رفتم درو باز کردم با کسی که دیدم چشام اشکی شد
اون ته بود اما چرا موهاش ریخته بود؟
چرا زیر چشماش سیاه بود؟
☆ته؟
+ک. وک
☆ته خودتی و بغلش کرد
و توی بغل هم گریه کردن
و یه زندگی خیلی خوب باهم داشتن کوک افسردگیم خوب شد و
ته هم بعد از یک سال سرطانش خوب شد
و پایان
ببخشید اگه بد بود
ته یه پوزخند میزنه و میره
کوک هر روز آینده ترو افسرده تر میشه
ته هر روز حالش بخاطر سرطان بدتر و بدتر میشه
که تمام موهاشو از ته بزنه
دوسال از اون اتفاق میگذرع ته دیگه تحمل دوری کوک رو نداره و میره پیش کوک
کوک ویو
خالم اصلا خوب نیست
تپی خونه نشسته بودم و یه جارو نگا میکردم که زنگ در خورد
رفتم درو باز کردم با کسی که دیدم چشام اشکی شد
اون ته بود اما چرا موهاش ریخته بود؟
چرا زیر چشماش سیاه بود؟
☆ته؟
+ک. وک
☆ته خودتی و بغلش کرد
و توی بغل هم گریه کردن
و یه زندگی خیلی خوب باهم داشتن کوک افسردگیم خوب شد و
ته هم بعد از یک سال سرطانش خوب شد
و پایان
ببخشید اگه بد بود
۴.۸k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.