ادامه درخواستی چان
پارت ۳
ویو چان
بعد از اینکه ا.ت رفت تو اتاق منم رفتم روی میل خوابیدم اما دیگه متوجه
نشدم که......
ویو ا.ت
دیگه خسته شدم ...چان بهم گفت بمیر بهم گفت برو
منم میخوام همین کار رو کنم تا راحت شه ...خوشحال شه ...
پس من دیگه برم ... برم از اینجا
بلند شدم یه چمدون کوچک ور داشتم و چند تا لباس و لوازم آرایشی و شارژر گذاشتم و در اتاق رو باز کردم دیدم چان خوابه
پس خیالم راحت شد
برای آخرین بار نگاش کردم
^چان...دوستت دارم(آروم و بغض)
و از خونه رفتم
(>< صبح ><)
ویو چان
بیدار شدم که برم کمپانی بلند شدم یه چیزی بخورم که دیدم روی میز صبحانه نیست
*اوووف...این دختره منو میکشه
یه چیزی از توی یخچال خوردم و رفتم بالا تا لباس عوض کنم
رفتم پشت در اتاق و در رو باز کردم و دیدم ا.ت نیست
*چی؟...این دختر کجاست؟
میخواستم محل ندم ولی نتونستم
رفتم خونه رو گشتم
*ولش کن شاید رفته خونه دوستش
و رفتم کمپانی
هان . هیونگ چی شد
لینو . ا.ت خوبه
هیون . دعوا کردین
فلیکس . چرا دعواش کردی
ای ان . وای خدا گند زدی
*وای...ا.ت خونه نیست
همه . چی
*اره حتما رفته خونه دوستاش
بعد از حرف زدن شروع کردن به تمرین کردن
(ساعت ۸)
رفتم خونه و انتظار داشتم ا.ت خونه باشه ولی نبود
*این دختره چش سفید کجا رفته
بعد از ۳ ساعت منتظر موندن دیگه نگران شدم
به خودش ۶ بار زنگ زدم ولی جواب نداد
به دوستاش هم زنگ زدم دوباره نبود
تصمیم گرفتم
که.........
این داستان ادامه دارد 👍🏻
ویو چان
بعد از اینکه ا.ت رفت تو اتاق منم رفتم روی میل خوابیدم اما دیگه متوجه
نشدم که......
ویو ا.ت
دیگه خسته شدم ...چان بهم گفت بمیر بهم گفت برو
منم میخوام همین کار رو کنم تا راحت شه ...خوشحال شه ...
پس من دیگه برم ... برم از اینجا
بلند شدم یه چمدون کوچک ور داشتم و چند تا لباس و لوازم آرایشی و شارژر گذاشتم و در اتاق رو باز کردم دیدم چان خوابه
پس خیالم راحت شد
برای آخرین بار نگاش کردم
^چان...دوستت دارم(آروم و بغض)
و از خونه رفتم
(>< صبح ><)
ویو چان
بیدار شدم که برم کمپانی بلند شدم یه چیزی بخورم که دیدم روی میز صبحانه نیست
*اوووف...این دختره منو میکشه
یه چیزی از توی یخچال خوردم و رفتم بالا تا لباس عوض کنم
رفتم پشت در اتاق و در رو باز کردم و دیدم ا.ت نیست
*چی؟...این دختر کجاست؟
میخواستم محل ندم ولی نتونستم
رفتم خونه رو گشتم
*ولش کن شاید رفته خونه دوستش
و رفتم کمپانی
هان . هیونگ چی شد
لینو . ا.ت خوبه
هیون . دعوا کردین
فلیکس . چرا دعواش کردی
ای ان . وای خدا گند زدی
*وای...ا.ت خونه نیست
همه . چی
*اره حتما رفته خونه دوستاش
بعد از حرف زدن شروع کردن به تمرین کردن
(ساعت ۸)
رفتم خونه و انتظار داشتم ا.ت خونه باشه ولی نبود
*این دختره چش سفید کجا رفته
بعد از ۳ ساعت منتظر موندن دیگه نگران شدم
به خودش ۶ بار زنگ زدم ولی جواب نداد
به دوستاش هم زنگ زدم دوباره نبود
تصمیم گرفتم
که.........
این داستان ادامه دارد 👍🏻
۱۳۷
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.