پارتی هشت نفره p¹
تهیونگ داشت با جیمین پلی استیشن بازی میکرد
تهیونگ: وایییییی... حوصلم سر رفت ا/ت یه زنگ بزن به کوک بگو بیاد
ا/ت: خوب زنگ بزنم بیاد چیکار کنه
جیمین : باهم دیگه بخوابیم D:
تهیونگ ادای خنده ی جیمین رو در آوورد
ا/ت زنگ زد به کوک: سلام کوکی ، تهیونگ حوصلش سر رفته گفت بیام به تو زنگ بزنم.
کوک: نکنه بچش بهش لگد زده D: ، بعد خواسته بگه که من هم بیام ببریمش بیمارستان
ا/ت : چی میگی تو ، احیانا مس*ت کردی ؟
کوک: هیچی بابا ولش کن /:
ا/ت : باشه دیگه برای ناهار بیا .
یه ساعت و نیم بعد
صدای در زدن میومد. جیمین رفت در و باز کرد بعد دید که .. جهیوپ و شوگا و جین و کوک پشت درن ... یکی هم داشت ماشین رو پارک میکرد، به نظر میومد نامجون بود.
شوگا : جیمین دوست داری در باز کنی بیایم تو ؟
جیمین همین جوری که دهنش باز بود و با تعجب نگاشون میکرد سرش رو به حالت تایید تکون داد و در رو باز کرد .
تهیونگ از اینکه همه اونده بودن ذوق مرگ شد (( بمیرم واسه ی بچم ))
ا/ت با دیدن پنج نفرشون از جیمین بد تر تعجب کرد .
ا/ت: فکر کنم زمانی که زنگ زدم کوک گوشی رو بلند گو بود و همه پیش کوک بودن .
تهیونگ: وایییییی... حوصلم سر رفت ا/ت یه زنگ بزن به کوک بگو بیاد
ا/ت: خوب زنگ بزنم بیاد چیکار کنه
جیمین : باهم دیگه بخوابیم D:
تهیونگ ادای خنده ی جیمین رو در آوورد
ا/ت زنگ زد به کوک: سلام کوکی ، تهیونگ حوصلش سر رفته گفت بیام به تو زنگ بزنم.
کوک: نکنه بچش بهش لگد زده D: ، بعد خواسته بگه که من هم بیام ببریمش بیمارستان
ا/ت : چی میگی تو ، احیانا مس*ت کردی ؟
کوک: هیچی بابا ولش کن /:
ا/ت : باشه دیگه برای ناهار بیا .
یه ساعت و نیم بعد
صدای در زدن میومد. جیمین رفت در و باز کرد بعد دید که .. جهیوپ و شوگا و جین و کوک پشت درن ... یکی هم داشت ماشین رو پارک میکرد، به نظر میومد نامجون بود.
شوگا : جیمین دوست داری در باز کنی بیایم تو ؟
جیمین همین جوری که دهنش باز بود و با تعجب نگاشون میکرد سرش رو به حالت تایید تکون داد و در رو باز کرد .
تهیونگ از اینکه همه اونده بودن ذوق مرگ شد (( بمیرم واسه ی بچم ))
ا/ت با دیدن پنج نفرشون از جیمین بد تر تعجب کرد .
ا/ت: فکر کنم زمانی که زنگ زدم کوک گوشی رو بلند گو بود و همه پیش کوک بودن .
۱۶.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.