وقتی هلیوکپتر کبری جت جنگنده عراقی را دو نصف میکند!!!
وقتی هلیوکپتر کبری جت جنگنده عراقی را دو نصف میکند!!!
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، برخی حوادث در طول سال های دفاع مقدس ، تنها یک بار اتفاق می افتاد اما وقایعی هم هست که نه تنها در جنگ هشت ساله ، بلکه در تاریخ جنگ های معاصر نیز منحصربفرد به شمار می روند. آن چه خواهید خواند یکی از همین تجربیات تاریخی و استثنایی است که توسط یک خلبان الگرد ایرانی انجام گرفته است. جانباز خلبان ،«اسماعیل صحتی» که به دلیل این عملیات ، نامش در تاریخ جنگ های هوایی جهان به ثبت رسیده است ، واقعه را این گونه نقل می کند. توضیح لازم این که میگ 21، پر تولید ترین هواپیمای جنگنده جت جهان است که تا به حال طراحی و ساخته شده است.میگ 21 هواپیمایی بسیار تاثیر گذار در عرصه هواپیماهای نظامی بوده و از این هواپیما تا کنون بیش از 7.500 فروند ساخته شده که به خدمت بیش از 33 کشور دنیا در آمده اند.
واما اصل ماجرا :
در عملیات والفجر 8 که در تاریخ 20 بهمن 1364 در سه محور آبادان، شلمچه و کوشک آغاز شد، مهمترین هدف، تصرف شبهجزیره فاو و حرکت از بقیه محورها جنبه پشتیبانی از تک اصلی و به اشتباه انداختن دشمن بود. بچههای هوانیروز در این عملیات واقعا یک پشتیبانی آتش بینظیر از واحدهای زمینی انجام دادند. در یکی از ماموریتهای محوله، یکی از بالگردها حین عملیات مورد اصابت قرار گرفته و مجبور میشود در همان شبهجزیره فاو نزدیک ساحل فرود اضطراری انجام دهد. بلافاصله یک گروه فنی زبده برای راهاندازی و عملیاتی کردن کبرای سانحه دیده به منطقه اعزام گردید و نفرات دست به کار شدند. عراقیها با اطلاع از اینکه یک بالگرد در فاو سالم به زمین نشسته و نفرات فنی بر روی آن مشغول به کار هستند وارد عمل شدند. در آن زمان جزیره «بوبیان» ـ که حدود 6 کیلومتر با فاو فاصله داشت و متعلق به کویت بود ـ در اختیار عراق قرار داده شده بود. عراقیها ماموریت از بین بردن نفرات فنی و بالگرد ما را به یک ناوچه جنگی «اوزا» متعلق به نیروی دریایی ارتش بعث واگذار کرده بودند. این ناوچه با لنگر انداختن در ساحل بوبیان بر روی بچههای فنی ما آتش مستقیم گشوده بود. ما به صورت تک فروندی عازم ماموریتی در «دریاچه نمک» بودیم که نفرات فنی با توجه به حمله ناوچه عراقی، از ما درخواست کمک کردند. در این طرف میدان من و کمکخلبانم جناب «محمد صحرایی» با رسیدن به شبهجزیره فاو و مشاهده ناوچه عراقی بلافاصله در موقعیت شلیک قرار گرفته و دو تیرموشک تاو به سمت آنها شلیک کردیم که توقف تیراندازی از جانب عراقیها را به دنبال داشت.
به دنبال شلیک دومین موشک به سمت ناوچه عراقی، من متوجه شدم آب سطح رودخانه «اروندرود» که زیر پای ما بود انگار هر لحظه چندمتر بالا و پایین میرود. به کمکخلبان گفتم: «محمد! آب چرا این جوری میشه؟!» پس از مکثی گفت: «سه تا میگ دارن به سمت ما تیراندازی میکنند!!». با مشاهده برخورد موفقیتآمیز دومین تاو به هدف، به سرعت گردش کرده و از اینجا تعقیب و گریز سه فروند جنگنده میگ MiG-21 با بالگرد ما آغاز شد.
من همچنان با مانورهای مختلف سعی میکردم خود را از تیررس میگها کنار بکشم و به قولی تصمیم داشتم آنقدر این کار را تکرار کنم تا آنها خسته شده و دست از سر ما و نفرات فنی مشغول به کار بردارند. خلبانان میگ به ترتیب گردش کرده و با رسیدن به موقعیت، سرعت و زاویه مناسب، از پهلو ـ که احتمال مورد اصابت قرار دادن ما بسیار بیشتر بود ـ به بالگرد ما حملهور شدند. این جنگندهها که برای از بین بردن کبرای زمینگیر آمده بودند و اصلا انتظار نداشتند که ما موی دماغ آنها شویم، در حالی که هیچ موشکی با خود حمل نمیکردند، تا میتوانستند به خود راکت بسته بودند. این کشمکش بین ما ادامه داشت تا اینکه ناگهان متوجه شدم یکی از جنگندههای بعثی گردش بسیار تندی انجام داد و شاخ به شاخ از روبهرو به سمت ما شیرجه زد. کاملا مشخص بود که تا ثانیههایی دیگر هرچه گلوله و راکت دارد روی سر ما خالی کرده و به چشم به هم زدنی بالگرد ما را خاکستر خواهد کرد. کمتر از چند ثانیه پیش از اینکه در موقعیت شلیک راکت قرار گیرد، من به سرعت سر مسلسل 20 میلیمتری را به طرف جنگنده مزبور گرفته و رگباری از گلوله به سمتش شلیک کردم. صحنهای شگفتانگیز رقم خورد! جنگنده عراقی از کمر نصف شد و در حالی که از لاشه دو نیمشدهاش آتش مهیبی زبانه میکشید، از روی سر ما رد شد و خلبان نگونبخت آن حتی فرصت خروج اضطراری را به دلیل ارتفاع کم پیدا نکرد. در همین حین دومین جنگنده عراقی نیز به وسیله پدافند بچههای سپاه منهدم گردید که خلبان آن خروج اضطراری کرد و به اسارت نیروهای خودی درآمد.
میگ سومی با مشاهده وقایع، بلافاصله صحنه را ترک کرد و ما نیز با توجه به کمبود سوخت و اینکه شر مزاحمان را از سر کبرا و نفرات خودی
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، برخی حوادث در طول سال های دفاع مقدس ، تنها یک بار اتفاق می افتاد اما وقایعی هم هست که نه تنها در جنگ هشت ساله ، بلکه در تاریخ جنگ های معاصر نیز منحصربفرد به شمار می روند. آن چه خواهید خواند یکی از همین تجربیات تاریخی و استثنایی است که توسط یک خلبان الگرد ایرانی انجام گرفته است. جانباز خلبان ،«اسماعیل صحتی» که به دلیل این عملیات ، نامش در تاریخ جنگ های هوایی جهان به ثبت رسیده است ، واقعه را این گونه نقل می کند. توضیح لازم این که میگ 21، پر تولید ترین هواپیمای جنگنده جت جهان است که تا به حال طراحی و ساخته شده است.میگ 21 هواپیمایی بسیار تاثیر گذار در عرصه هواپیماهای نظامی بوده و از این هواپیما تا کنون بیش از 7.500 فروند ساخته شده که به خدمت بیش از 33 کشور دنیا در آمده اند.
واما اصل ماجرا :
در عملیات والفجر 8 که در تاریخ 20 بهمن 1364 در سه محور آبادان، شلمچه و کوشک آغاز شد، مهمترین هدف، تصرف شبهجزیره فاو و حرکت از بقیه محورها جنبه پشتیبانی از تک اصلی و به اشتباه انداختن دشمن بود. بچههای هوانیروز در این عملیات واقعا یک پشتیبانی آتش بینظیر از واحدهای زمینی انجام دادند. در یکی از ماموریتهای محوله، یکی از بالگردها حین عملیات مورد اصابت قرار گرفته و مجبور میشود در همان شبهجزیره فاو نزدیک ساحل فرود اضطراری انجام دهد. بلافاصله یک گروه فنی زبده برای راهاندازی و عملیاتی کردن کبرای سانحه دیده به منطقه اعزام گردید و نفرات دست به کار شدند. عراقیها با اطلاع از اینکه یک بالگرد در فاو سالم به زمین نشسته و نفرات فنی بر روی آن مشغول به کار هستند وارد عمل شدند. در آن زمان جزیره «بوبیان» ـ که حدود 6 کیلومتر با فاو فاصله داشت و متعلق به کویت بود ـ در اختیار عراق قرار داده شده بود. عراقیها ماموریت از بین بردن نفرات فنی و بالگرد ما را به یک ناوچه جنگی «اوزا» متعلق به نیروی دریایی ارتش بعث واگذار کرده بودند. این ناوچه با لنگر انداختن در ساحل بوبیان بر روی بچههای فنی ما آتش مستقیم گشوده بود. ما به صورت تک فروندی عازم ماموریتی در «دریاچه نمک» بودیم که نفرات فنی با توجه به حمله ناوچه عراقی، از ما درخواست کمک کردند. در این طرف میدان من و کمکخلبانم جناب «محمد صحرایی» با رسیدن به شبهجزیره فاو و مشاهده ناوچه عراقی بلافاصله در موقعیت شلیک قرار گرفته و دو تیرموشک تاو به سمت آنها شلیک کردیم که توقف تیراندازی از جانب عراقیها را به دنبال داشت.
به دنبال شلیک دومین موشک به سمت ناوچه عراقی، من متوجه شدم آب سطح رودخانه «اروندرود» که زیر پای ما بود انگار هر لحظه چندمتر بالا و پایین میرود. به کمکخلبان گفتم: «محمد! آب چرا این جوری میشه؟!» پس از مکثی گفت: «سه تا میگ دارن به سمت ما تیراندازی میکنند!!». با مشاهده برخورد موفقیتآمیز دومین تاو به هدف، به سرعت گردش کرده و از اینجا تعقیب و گریز سه فروند جنگنده میگ MiG-21 با بالگرد ما آغاز شد.
من همچنان با مانورهای مختلف سعی میکردم خود را از تیررس میگها کنار بکشم و به قولی تصمیم داشتم آنقدر این کار را تکرار کنم تا آنها خسته شده و دست از سر ما و نفرات فنی مشغول به کار بردارند. خلبانان میگ به ترتیب گردش کرده و با رسیدن به موقعیت، سرعت و زاویه مناسب، از پهلو ـ که احتمال مورد اصابت قرار دادن ما بسیار بیشتر بود ـ به بالگرد ما حملهور شدند. این جنگندهها که برای از بین بردن کبرای زمینگیر آمده بودند و اصلا انتظار نداشتند که ما موی دماغ آنها شویم، در حالی که هیچ موشکی با خود حمل نمیکردند، تا میتوانستند به خود راکت بسته بودند. این کشمکش بین ما ادامه داشت تا اینکه ناگهان متوجه شدم یکی از جنگندههای بعثی گردش بسیار تندی انجام داد و شاخ به شاخ از روبهرو به سمت ما شیرجه زد. کاملا مشخص بود که تا ثانیههایی دیگر هرچه گلوله و راکت دارد روی سر ما خالی کرده و به چشم به هم زدنی بالگرد ما را خاکستر خواهد کرد. کمتر از چند ثانیه پیش از اینکه در موقعیت شلیک راکت قرار گیرد، من به سرعت سر مسلسل 20 میلیمتری را به طرف جنگنده مزبور گرفته و رگباری از گلوله به سمتش شلیک کردم. صحنهای شگفتانگیز رقم خورد! جنگنده عراقی از کمر نصف شد و در حالی که از لاشه دو نیمشدهاش آتش مهیبی زبانه میکشید، از روی سر ما رد شد و خلبان نگونبخت آن حتی فرصت خروج اضطراری را به دلیل ارتفاع کم پیدا نکرد. در همین حین دومین جنگنده عراقی نیز به وسیله پدافند بچههای سپاه منهدم گردید که خلبان آن خروج اضطراری کرد و به اسارت نیروهای خودی درآمد.
میگ سومی با مشاهده وقایع، بلافاصله صحنه را ترک کرد و ما نیز با توجه به کمبود سوخت و اینکه شر مزاحمان را از سر کبرا و نفرات خودی
۱۱.۰k
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.