جرقه عشق پارت ۴
با جونگ کوک رفتم اسرار کرد منم رفتم کوک:کجا میری من:برو بهت میگم کوک:خیله خوب بعد رفتم بهش آدرسو گفتم و رسوندم خونه جنی من:ممنون کوک:خواهش میکنم بعد رفتم بیرون از ماشین خداحافظی کردم و رفتم زنگ خونه جنی رو زدم بعد رفتم تو جنی اومد در و باز کرد من:سلام جنی:سلام بیا تو رفتم تو و نشستم جنی:قهوه میخوری چی میخوری من:قهوه جنی:باشه رفت قهوه آورد و نشست کنارم من:جنی این استاده جنی:خوب من:چجور آدمیه اخلاقش چجوری جنی:چطور من:همینجوری جنی:خوب معلم خوبیه مثل قبلیا نیست با اینکه بداخلاقه ولی یه موقع هایی مهربونه و اینکه خیلیم جذابه من:اونو که میدونم خوشگل که هست جنی:چیه ازش خوشت اومده من:نه من نه جنی:تو گفتی منم باور کردم من:میگم نه خوب نمیدونم شاید جنی:خوشت اومده ازش من:یجورایی جنی:اولین بار از یه استاد خوشت میاد من:خوب واقعنم مثل قبلیا نیست جنی:آره من:خوب ولش کن این چیزا رو بازی چی داری تو خونه جنی:شطرنج قهوتو بخور یخ نکنه من:شطرنج بیار بیار جنی:مگه بلدی من:اوهوم بابام یادم دادم جنی:الان میارم من:بیار که میخوام کیش و ماتت کنم جنی:کور خوندی من:حالا میبینی رفت آورد منم قهومو خوردم جنی:نوشیدنی میخوری من:مثلا جنی:سوجو من:عاشقشم آره میخورم جنی:میدونم ظرفیت الکلت بالاست من:آره بیار من تا فردا صبحم مسط نمیشم🙂😎 جنی:ولی من یه بطریو مسط میشم من:بیار حالا رفت سوجو رو آورد من درشو باز کردم یواش یواش میخوردیم شطرنجو بازی کردیم منم دیگه خسته شدم من:جنی من دیگه برم آیی خوابیده بود منم بلندش کردم بردمش گذاشتمش رو تخت و رفتم نوشیدنیمم بردم تو راه میخوردم تموم شد انداختمش اونور داشتم میرفتم یهو یکی اومد جلومو گرفت من:چیکار داری مرده:خانوم خوشگله میای با من من:آییی چی پیش خودت فکر کردی یارو برو نزار اعصابم خورد شه مرده:مثلا اعصابت خورد شه میخوای چیکار کنی پیشی کوچولو (موندم این جونگکوک خونه زندگی نداره😐😂😂) من:خفه شو من پیشی کوچولو تو نیستم برو یه دفع دستمو گرفت منم دستمو مشت کردم کوبیدم تو صورتش من:گفتم ولم کن گوش ندادی بعد داشتم میرفتم یه دفع اومد سراغم یه دفع حولم داد اون مرده انداختم زمین چشمامو بسته بودم یه جیغ بلند زدم بعد چشمامو باز کردم دیدم انگار یکی جلوم وایساده دیدم جونگ کوک من:کوکی بعد مردرو تا میخورد زد بعد مرده در رفت اومد سمتم کوک:سوفیا خوبی من:آره خوبم اما تو تو اینجا چیگار میکنی کوک:من ولگردم تا شب بیرونم من:خونت کجاست کوک:تو باغچه (😐😂😂😂)شوخی کردم من زیاد تو خونه پلاس نیستم من:آهان بعد از رو زمین بلندم کرد کوک:اون مشتی که زدی تو صورت مرده حال کردم بعد یه نگاه به دستم کرد دید زخمه کوک:اووو دستت زخنه من:اونقدر بزرگ نیست کوچیکه یه دستمال از تو جیبش در آورد
۱۶.۱k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.