تاریخ فرآوریشیوهء مزدبگیردارسالاری ناچیرگی خواه (بخش دو)
تاریخ فرآوریشیوهء مزدبگیردارسالاری ناچیرگی خواه (بخش دو)
::::::::::::::::::::::::::::::
آغاز مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران فلورانسی با کلیسای کاتولیک و پدید آمدن انسانگرائی (اومانیسم)
از آغازگاهان (اوایل) سدهء چهاردهم ، با جوانه زدن مزدبگیرداری (بورژوازی) در فلورانس ایتالیا ، کم کم مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران (بورژواها) با کلیسای کاتولیک ، که پشتیبان "رعیت دارسالاری" بود ، نیز آغاز شد . راستای این مبارزه ، پسزنی (نفی) "باورهای گمان گرایانه" (اعتقادات خرافی) کلیسای کاتولیک و برجسته سازی توان و پاسخگوبودگی (مسئولیت) انسان بود ؛ و به همین چرائی (دلیل) ، نگریهء (نظریهء) مزدبگیرداران (بورژواها) ، انسانگرائی یا اومانیزم نام گرفت (1). دانته (1321-1265) (2)، نخستین اومانیستی بود که در فلورانس ، با انتشار نوشتار (کتاب) "کمدی الهی" خود ، کوشش کرد "باورهای گمان گرایانه" (اعتقادات خرافی) کلیسای کاتولیک را کمی پس بزند و بجای آن "گرایش بسوی تازه جوئی" و "شناخت بهتر جهان" را بنشاند (1). دانته در زمینهء اندیشه های خردشناسانه اش (فلسفی اش) ، خود را وامدار (مدیون) فارابی و سیناپور (ابن سینا) می دانست . پس از دانته ، اندیشمند فلورانسی دیگری بنام بوکاچیو (1375-1313) (3)، در نوشتارش (کتابش) بنام دکامرون ، "خودپارسانمائی" ، فریبکاری ، و جادوگرائی کشیش های کلیسای کاتولیک را به ریشخند گرفت (1).
پدید آمدن کارکرد راهبردگزاری "نا آشکار" برای مزدبگیرداران بزرگ فلورانسی از 1434
از پایان خیزش کارگران فلورانسی (چومبی ها) در سال 1382 ، "رعیت داران بزرگ" فلورانس به این اندیشه افتادند که از روی دادن دوبارهء چنین خیزش هائی جلوگیری نمایند ؛ تا اینکه در سال 1434 یک " مزدبگیردار و بانکدار " فلورانسی بنام کاسیمو دو مدیچی ، با اینکه فرپیشه ای (مقامی) در دستگاه فرمانروائی فلورانس نداشت ، با به راه انداختن کارهای ساختمانسازی بزرگ ، و پدید آوردن کار و درآمد برای مردمگروه (طبقهء) تازه پدید آمدهء "مزدبگیران" ، دلبند (محبوب) مردم فلورانس شد ؛ بگونه ای که پس از آن ، تنها کسانی می توانستند در فلورانس به فرمانروائی برسند ، که کاسیمو دو مدیچی از آنها پشتیبانی می کرد ؛ و هنگامیکه این کسان (افراد) به فرمانروائی دست می یافتند ، از دستورات کاسیمو دو مدیچی فرمانبری می کردند . بدینگونه برای نخستین بار در جهان "مزدبگیرداران بزرگ" به نیروی راهبردگزاری (سیاستگزاری) نا آشکار دست یافتند (1)(4). با درگذشت کاسیمو دو مدیچی ، نوهء او که لورنزو دو مدیچی نام داشت ، از سال 1469 جای پدربزرگ خود را گرفت (1)(5) . مدیچی ها از انسانگرائی (اومانیسم) پشتیبانی کردند ، و فلورانس را کانون این گرایش اندیشه ای نمودند ، و همچنین دامنهء آنرا از سخنسرائی (ادبیات) فراتر بردند ، و به گستره های هنرهای رازیگری (معماری) ، نگارگری (نقاشی) ، و پیکرتراشی نیز کشاندند (1) . در این رشته های هنری ، هنرمندان انسانگرا (اومانیست) ، هنرآوردهای (آثار هنری) هنگامهء "پیشا مسیحیت" (کلاسیک) را الگوی هنرآوردهای تازهء خود نمودند ؛ و به همین چرائی (دلیل) ، این سبک هنری را ، سبک "بازیابی" (رنسانس) نام داده اند . باید دانست که خیلی زود ، فرهنگ و هنر "بازیابی" (رنسانس) از فلورانس به دیگر کشورهای اروپائی گسترش یافت (1) ؛ و همچنین خیلی زود ، کلیسای کاتولیک نیز به این سبک هنری روی آورد ، و با این کار خود ، توانست به "نمایهء" (ظاهر) کلیسای کاتولیک ، دگرگونی بسیار بزرگی را ببخشد .
پدید آمدن کارکرد راهبردگزاری "آشکار" برای مزدبگیرداران بزرگ انگلیس از 1485
سال ها بود که "بازرگانان و مزدبگیرداران" انگلیس ، که از خاندان یورک (با نشانهء رز سفید) بودند ، هر از چند گاهی ، برای بدست آوردن دادگان (حقوق) خود ، خواسته های خود را به گوش پادشاه و "رعیت داران بزرگ" ، که از خاندان لانکاستر (با نشانهء رز سرخ) بودند ، می رساندند ؛ ولی دستاوردی را نمی یافتند . پایابراین در سال 1454 ، یعنی یک سال پس از شکست انگلیس از فرانسه در جنگ های صد ساله ، "بازرگانان و مزدبگیرداران" (خاندان یورک) ، جنگ سی سالهء خود با "رعیت داران بزرگ" (خاندان لانکاستر) را آغاز نمودند . در سال 1485 ، این جنگ سی ساله (جنگ رزها) ، با ناتوان شدن هر دو خاندان لانکاستر و یورک به پایان رسید ، و هنری هفتم (6) از خاندان تازهء تئودور ، که پشتیبان"بازرگانان و مزدبگیرداران" بود ، به روی کار آمد و بدینگونه ، برای نخستین بار در جهان ، "بازرگانان و مزدبگیرداران" توانستند دارای نیروی آشکار راهبردگزاری (سیاستگزاری) بشوند (1) .
کشف خشکیپار (قارهء) آمریکا ، و شکوفا شدن مزدبگیرداری در انگلیس ، فرانسه ، اسپانیا ، پرتغال ، و هلند
در سال 1492 ، خشکیپار (قارهء) آمریکا بدست کریستف کلم
::::::::::::::::::::::::::::::
آغاز مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران فلورانسی با کلیسای کاتولیک و پدید آمدن انسانگرائی (اومانیسم)
از آغازگاهان (اوایل) سدهء چهاردهم ، با جوانه زدن مزدبگیرداری (بورژوازی) در فلورانس ایتالیا ، کم کم مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران (بورژواها) با کلیسای کاتولیک ، که پشتیبان "رعیت دارسالاری" بود ، نیز آغاز شد . راستای این مبارزه ، پسزنی (نفی) "باورهای گمان گرایانه" (اعتقادات خرافی) کلیسای کاتولیک و برجسته سازی توان و پاسخگوبودگی (مسئولیت) انسان بود ؛ و به همین چرائی (دلیل) ، نگریهء (نظریهء) مزدبگیرداران (بورژواها) ، انسانگرائی یا اومانیزم نام گرفت (1). دانته (1321-1265) (2)، نخستین اومانیستی بود که در فلورانس ، با انتشار نوشتار (کتاب) "کمدی الهی" خود ، کوشش کرد "باورهای گمان گرایانه" (اعتقادات خرافی) کلیسای کاتولیک را کمی پس بزند و بجای آن "گرایش بسوی تازه جوئی" و "شناخت بهتر جهان" را بنشاند (1). دانته در زمینهء اندیشه های خردشناسانه اش (فلسفی اش) ، خود را وامدار (مدیون) فارابی و سیناپور (ابن سینا) می دانست . پس از دانته ، اندیشمند فلورانسی دیگری بنام بوکاچیو (1375-1313) (3)، در نوشتارش (کتابش) بنام دکامرون ، "خودپارسانمائی" ، فریبکاری ، و جادوگرائی کشیش های کلیسای کاتولیک را به ریشخند گرفت (1).
پدید آمدن کارکرد راهبردگزاری "نا آشکار" برای مزدبگیرداران بزرگ فلورانسی از 1434
از پایان خیزش کارگران فلورانسی (چومبی ها) در سال 1382 ، "رعیت داران بزرگ" فلورانس به این اندیشه افتادند که از روی دادن دوبارهء چنین خیزش هائی جلوگیری نمایند ؛ تا اینکه در سال 1434 یک " مزدبگیردار و بانکدار " فلورانسی بنام کاسیمو دو مدیچی ، با اینکه فرپیشه ای (مقامی) در دستگاه فرمانروائی فلورانس نداشت ، با به راه انداختن کارهای ساختمانسازی بزرگ ، و پدید آوردن کار و درآمد برای مردمگروه (طبقهء) تازه پدید آمدهء "مزدبگیران" ، دلبند (محبوب) مردم فلورانس شد ؛ بگونه ای که پس از آن ، تنها کسانی می توانستند در فلورانس به فرمانروائی برسند ، که کاسیمو دو مدیچی از آنها پشتیبانی می کرد ؛ و هنگامیکه این کسان (افراد) به فرمانروائی دست می یافتند ، از دستورات کاسیمو دو مدیچی فرمانبری می کردند . بدینگونه برای نخستین بار در جهان "مزدبگیرداران بزرگ" به نیروی راهبردگزاری (سیاستگزاری) نا آشکار دست یافتند (1)(4). با درگذشت کاسیمو دو مدیچی ، نوهء او که لورنزو دو مدیچی نام داشت ، از سال 1469 جای پدربزرگ خود را گرفت (1)(5) . مدیچی ها از انسانگرائی (اومانیسم) پشتیبانی کردند ، و فلورانس را کانون این گرایش اندیشه ای نمودند ، و همچنین دامنهء آنرا از سخنسرائی (ادبیات) فراتر بردند ، و به گستره های هنرهای رازیگری (معماری) ، نگارگری (نقاشی) ، و پیکرتراشی نیز کشاندند (1) . در این رشته های هنری ، هنرمندان انسانگرا (اومانیست) ، هنرآوردهای (آثار هنری) هنگامهء "پیشا مسیحیت" (کلاسیک) را الگوی هنرآوردهای تازهء خود نمودند ؛ و به همین چرائی (دلیل) ، این سبک هنری را ، سبک "بازیابی" (رنسانس) نام داده اند . باید دانست که خیلی زود ، فرهنگ و هنر "بازیابی" (رنسانس) از فلورانس به دیگر کشورهای اروپائی گسترش یافت (1) ؛ و همچنین خیلی زود ، کلیسای کاتولیک نیز به این سبک هنری روی آورد ، و با این کار خود ، توانست به "نمایهء" (ظاهر) کلیسای کاتولیک ، دگرگونی بسیار بزرگی را ببخشد .
پدید آمدن کارکرد راهبردگزاری "آشکار" برای مزدبگیرداران بزرگ انگلیس از 1485
سال ها بود که "بازرگانان و مزدبگیرداران" انگلیس ، که از خاندان یورک (با نشانهء رز سفید) بودند ، هر از چند گاهی ، برای بدست آوردن دادگان (حقوق) خود ، خواسته های خود را به گوش پادشاه و "رعیت داران بزرگ" ، که از خاندان لانکاستر (با نشانهء رز سرخ) بودند ، می رساندند ؛ ولی دستاوردی را نمی یافتند . پایابراین در سال 1454 ، یعنی یک سال پس از شکست انگلیس از فرانسه در جنگ های صد ساله ، "بازرگانان و مزدبگیرداران" (خاندان یورک) ، جنگ سی سالهء خود با "رعیت داران بزرگ" (خاندان لانکاستر) را آغاز نمودند . در سال 1485 ، این جنگ سی ساله (جنگ رزها) ، با ناتوان شدن هر دو خاندان لانکاستر و یورک به پایان رسید ، و هنری هفتم (6) از خاندان تازهء تئودور ، که پشتیبان"بازرگانان و مزدبگیرداران" بود ، به روی کار آمد و بدینگونه ، برای نخستین بار در جهان ، "بازرگانان و مزدبگیرداران" توانستند دارای نیروی آشکار راهبردگزاری (سیاستگزاری) بشوند (1) .
کشف خشکیپار (قارهء) آمریکا ، و شکوفا شدن مزدبگیرداری در انگلیس ، فرانسه ، اسپانیا ، پرتغال ، و هلند
در سال 1492 ، خشکیپار (قارهء) آمریکا بدست کریستف کلم
۴.۸k
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.