حوس عشق پارت۴

بردمش تو کلاس نشوندمش رو صندلی دستاشو گرفته بود من:میرا خوبی میرا:آره خوبم فقط یکم دستم درد میکنه بعد یه پماد داشتم زدم رو لباش جای زخمش بعد چشمم خورد به لباش(اینجا میرا هنوز عطرش هست و جونگ کوک میفهمه کسی که دیشب بوسیدش میرا بوده) بعد عطرش خورد به دماغم عطرش همون بویو داشت که دیشب به دماغم خورده بود من:میرا دیشب با یکی نرقصیدی میرا:چرا رقصیدم با یه پسره رقصیدم ماسک زده بود نشناختمش من:بوسیدت میرا:تو از کجا میدونی
از زبون خودم
عجیب بود میپرسید کوک:من اون پسرم من:چی تو کوک:آره منم من اونیم که دیوونه عطرت شد بعد کنارلشو از دست داد و لباتو بوسید دلی یهو رفتی و ناپدید شدی منم نتونستم بفهمم کیه و الان فهمیدم تویی من:یعنی پسری که دیشب باهام رقصید و بوسیدم تو بودی کوک:آره من بودم میرا من دیوونت شدم عاشقت شدم ازت خوشم میاد و دوست دارم من:جونگ کوک کوک:میرا من عاشق خودت و عطرت شدم نمی تونم بهت فکر نکنم دیشبم خواب نداشتم من کلا از همون روز اول ازت خوشم میومد ولی تویه اون مهمونی عاشقت شدم میرا پیشنهاد دوستی با منو قبول میکنی دوست دخترم میشی کنارم میمونی پیشم میمونی من:جونگ کوک آروم راستش منم دوست دارم منم حسه تو رو دارم ولی تو معروفی برات دردسری میشه کوک:مهم نیست مهم اینه که تو قبول کنی بعدشم من هنوز اونقدر معروف نشدم اینجام هیشکی به جز تو منو نمیشناسه قبول میکنی دوست دخترم بشی میخوام پیش خودم باشی من:امم از اونجایی که منم دوست دارم باشه ولی رابطمون مخفی میمونی تا وقتی که بزرگتر شیم کوک:باشه پس قبول من:قبول بعد اومد جلو و لبامو بوسید بعد جدا شد و دستمو گرفت و بغلم کوک:الان که پیشمی دیگه نمیزارم کسی بهت نزدیک شه حتی اون سه تا دختر عوضی نباید میزدنت من:دیگه تموم شد کوک:ولی توهم خفنی مال خودتا خوب حالشونو میگیری من:الان که دیگه تو پیشمی و دیگه اون حال خراب و ندارم بازم میتونم اینه دهنشون آسفالت کنم کوک:بد گرل خودمی من:توهن یه چیزای نشون بدی بد نیستا کوک:من که هیچ کلا قاطیم من:واقعا توهم خفنی کوک:آره حتی بیشتر از تو من:اوکی بعد اون سه تا اومدن سرکلاس من:جونگ کوک یه دقیقه کوک:میرا من:یه دقیقه جونگ کوک بعد پاشدم رفتم پیششون محکم زدم رو میز دستم درد گرفت ولی به رو نیاوردم جسی:چته نکنه بازم کتک میخوای من:واییی گوگولی خانومه جوجه الان مثلا اون موقع منو زدی شاهکار کردی جسی:درست صحبت کنا من:مثلا چی میشه جسی:مثل اون دفعی میخوری من:نه بابا از کی تاحالا جسی:منو مسخره میکنی بعد پاشد وایساد از میزش اومد من:چیه هار شدی (گاز میگیری😂😂🤣🤣چته) جسی:من اعصاب ندارما اومد بزنه دستشو گرفتم من:دوست نداری که دستتو بشگونم نویا:آی چیکار میکنی من:تو یکی من بعدا با تو کار دارم بعد جونگ کوک اومد