برترین عشق پارت ۳۲
یون هی:جونگ کوک بیا بعد رفتم جلو بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو بوسید من:آه دلم برا لبات واقعا تنگ شده بود منم واینستادم و منم لبامو محکم گذاشتم رو لباش و لباشو میخوردم و گاز میگرفتم اونم همراهی میکرد لباهم دیگرو میخوردیم و گاز میگرفتیم بعد جدا شدیم از لبا هم من:عمرمی عشقم بعد دکتر اومد تو بعد من رفتم اونور
از زبون خودم
رفت اونور و دکتر گفت دکتر:خوب انگار بهوش اومدید سرمتونم داره تموم میشه میتونید که تموم شد میتونید برید من:بله بعد اومد سرممو در آورد و رفت کوک:عشقم بهتری من:آره فقط پاهام میلرزه انگار هنوز ضعف دارم کوک:صبر کن تا برم داروهاتو بگیرم من:باشه برو بعد رفت بعد چند دقیقه اومد کوک:خوب عشقم میتونیم بریم فقط یدونهآمپول داری من:چییییییییییییی کوک:چیه
من:من آمپول نمیزنم کوک:شما بیخود کردی باید بزنی تا خوب شی من:نمیخوام😲 کوک:زشته سر دوست پسرت داد میزنی(اینجا خیلی ترسناک نگاه کرد😨😂😂😂😂😂)
بعد یه نگاه به آمپول کردم من:یا خدا جونگ کوک یکم اندازشو ببینمت بعد آوردش بیرون یکم به بزرگ میزد من:جونگ کوک من حالم خوبه نیازی به آمپول ندارم کوک:آره خودت و تو آیینه نگاه کردی من:😤😤😤😤😤😤😤به خدا در میرما کوک:میدونی میگیرمت بعدشم من برات میزنم من:واتتتتتتتتتت😲کوک:داد نزن گلوت پاره میشه من:حتی فکرشم نکن کوک:نوچ نوچ میریم خونه برات میزنم نه اینجا(یا هفتن باقر😲😂😂😂😂🙆♀️)
بعد بردم خونه منو انداخت رو شونش من:جونگ کوک بزارم پایین نه کوک:قر نزن همینه هست باید آمپول بزنی تا نزنیم ولت نمیکنم من:نهههههه بعد گذاشتم پشته ماشین تو نمیرفتم من زور نداشتم آخر با بوس رو لبام کردم تو ماشین (میخواست که اروم شم😐😂😂😂)
بعد درم بست من:کمک این دیوونس کوک:تو دیوونم کردی بعد رفتم جلو ماشین نشستم کنارش هنوز راه نرفته بودیم خواستم در ماشینو باز کنم اما قفل بود کوک:کجا به سلامتی☺😐😂خانوم خانوما من:جونگ کوک این در و باز کن کوک:نوچ من:جونگ کوک این در و باز کن کوک:نه نمیکنم من:بازش کن کوک:گفتم نه کیلید پنجره اونور بود بعد رفتم اونور کوک:یون هی داری چیکار میکنی ☺ من:مگه نمیبینی کوک:نه من کورم برو بشین سرجات تا همینجا آمپولت نزدم😐 بعد دور کمرمو گرفت و منو برگردوند و خوابوند رو پاش تو بغلش کوک:انقدر از آمپول میترسی من:اینه سگ کوک:عشقم من بخاطر خودت میگم بزن چون میخوام حالت زود خوب شه بعدشم من آروم میزنم من:آخه بازم من میترسم کوک:عشقم یدونس فقط یدونه من:خیله خوب بعد قشنگ پاشدم صاف شدم گفتی آروم میزنیا کوک:باشه آروم میزنم من:خیله خوب میزنم بعد از رو پاش رفتم اونور و رفتیم خونه بعد چون تو پام ضعف داشتم زیر پامو با کمرمو گرفت بلندم کرد بردتم تو خونه
از زبون خودم
رفت اونور و دکتر گفت دکتر:خوب انگار بهوش اومدید سرمتونم داره تموم میشه میتونید که تموم شد میتونید برید من:بله بعد اومد سرممو در آورد و رفت کوک:عشقم بهتری من:آره فقط پاهام میلرزه انگار هنوز ضعف دارم کوک:صبر کن تا برم داروهاتو بگیرم من:باشه برو بعد رفت بعد چند دقیقه اومد کوک:خوب عشقم میتونیم بریم فقط یدونهآمپول داری من:چییییییییییییی کوک:چیه
من:من آمپول نمیزنم کوک:شما بیخود کردی باید بزنی تا خوب شی من:نمیخوام😲 کوک:زشته سر دوست پسرت داد میزنی(اینجا خیلی ترسناک نگاه کرد😨😂😂😂😂😂)
بعد یه نگاه به آمپول کردم من:یا خدا جونگ کوک یکم اندازشو ببینمت بعد آوردش بیرون یکم به بزرگ میزد من:جونگ کوک من حالم خوبه نیازی به آمپول ندارم کوک:آره خودت و تو آیینه نگاه کردی من:😤😤😤😤😤😤😤به خدا در میرما کوک:میدونی میگیرمت بعدشم من برات میزنم من:واتتتتتتتتتت😲کوک:داد نزن گلوت پاره میشه من:حتی فکرشم نکن کوک:نوچ نوچ میریم خونه برات میزنم نه اینجا(یا هفتن باقر😲😂😂😂😂🙆♀️)
بعد بردم خونه منو انداخت رو شونش من:جونگ کوک بزارم پایین نه کوک:قر نزن همینه هست باید آمپول بزنی تا نزنیم ولت نمیکنم من:نهههههه بعد گذاشتم پشته ماشین تو نمیرفتم من زور نداشتم آخر با بوس رو لبام کردم تو ماشین (میخواست که اروم شم😐😂😂😂)
بعد درم بست من:کمک این دیوونس کوک:تو دیوونم کردی بعد رفتم جلو ماشین نشستم کنارش هنوز راه نرفته بودیم خواستم در ماشینو باز کنم اما قفل بود کوک:کجا به سلامتی☺😐😂خانوم خانوما من:جونگ کوک این در و باز کن کوک:نوچ من:جونگ کوک این در و باز کن کوک:نه نمیکنم من:بازش کن کوک:گفتم نه کیلید پنجره اونور بود بعد رفتم اونور کوک:یون هی داری چیکار میکنی ☺ من:مگه نمیبینی کوک:نه من کورم برو بشین سرجات تا همینجا آمپولت نزدم😐 بعد دور کمرمو گرفت و منو برگردوند و خوابوند رو پاش تو بغلش کوک:انقدر از آمپول میترسی من:اینه سگ کوک:عشقم من بخاطر خودت میگم بزن چون میخوام حالت زود خوب شه بعدشم من آروم میزنم من:آخه بازم من میترسم کوک:عشقم یدونس فقط یدونه من:خیله خوب بعد قشنگ پاشدم صاف شدم گفتی آروم میزنیا کوک:باشه آروم میزنم من:خیله خوب میزنم بعد از رو پاش رفتم اونور و رفتیم خونه بعد چون تو پام ضعف داشتم زیر پامو با کمرمو گرفت بلندم کرد بردتم تو خونه
۱۶.۶k
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.