باید تصمیم بگیرم...
باید تصمیم بگیرم...
تصمیم کبری!!
اینجا حتی سد دلت هم بشکند پترسی در کار نیس...
گویا دهقانها مرده اند و دیگر کسی فدای کسی نمی شود...
اینجا عشق ساعتیست...
حتی مجنون ها لیلی دو روزه می خواهند و دیگر جان شیرینش را فدای فرهاد نمیکند...
اینجا خشک سالی آمده است...
دیگر چشمان کسی از رفتن کسی نمیبارد و چیزی سبز نمیشود...
شهر پر از چوپان های دروغگوییست که دست گرگ ها را از پشت بسته اند...
باید تصمیم بگیریم قبل از آنکه سهم کرکس ها شویم...
باید تصمیم بگیریم...
راستی اگر عاشقانه بخوانمت چند روز میمانی؟!
تصمیم کبری!!
اینجا حتی سد دلت هم بشکند پترسی در کار نیس...
گویا دهقانها مرده اند و دیگر کسی فدای کسی نمی شود...
اینجا عشق ساعتیست...
حتی مجنون ها لیلی دو روزه می خواهند و دیگر جان شیرینش را فدای فرهاد نمیکند...
اینجا خشک سالی آمده است...
دیگر چشمان کسی از رفتن کسی نمیبارد و چیزی سبز نمیشود...
شهر پر از چوپان های دروغگوییست که دست گرگ ها را از پشت بسته اند...
باید تصمیم بگیریم قبل از آنکه سهم کرکس ها شویم...
باید تصمیم بگیریم...
راستی اگر عاشقانه بخوانمت چند روز میمانی؟!
۴۶۸
۰۳ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.