شب سکوت کرده است
شب سکوت کرده است
تا صدای شکوه های دل مرا بشنود
نجوای ندایی
برخواسته از دلی
که از بی مهری زمانه
به تنگ آمده است
و در سینهء
پراز التهابم آشوبگری میکند
دیری ست
ماه در آسمان دیدگانم نمی تابد
و روشنایی از چشمانم گریخته است
تو ای شب سیاه
راز دار بمان
و شکوه های دل مرا
در عظمت خود پنهان کن
که همنشین
دیرینه ء این دل رنج کشیده تویی...!!
تا صدای شکوه های دل مرا بشنود
نجوای ندایی
برخواسته از دلی
که از بی مهری زمانه
به تنگ آمده است
و در سینهء
پراز التهابم آشوبگری میکند
دیری ست
ماه در آسمان دیدگانم نمی تابد
و روشنایی از چشمانم گریخته است
تو ای شب سیاه
راز دار بمان
و شکوه های دل مرا
در عظمت خود پنهان کن
که همنشین
دیرینه ء این دل رنج کشیده تویی...!!
۸.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲