هیچوقت نفهمیدم ! اونی ک دوسش دارمو چجوری نگه دارم !...
هیچوقت نفهمیدم ! اونی ک دوسش دارمو چجوری نگه دارم !...
وقتی خیلی خیلی کوچیک بودم شیشه شیرمو خیلی دوست داشتم ..، برای همین هیچوقت از خودم جداش نمیکردم و همیشه تو دستم بود !..
اما یه روز از دستم افتادو شکست ..
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید همش تو دستم بگیرم ..
چون ممکنه از دستم بیوفته و بشکنه ..
یکم بعد اون توت فرنگی رو خیلی دوست داشتم !
برای همین یه شب توت فرنگیامو با خودم بردم تو تخت خوابم ..، ک پیش خودم بخوابن ...
اما صب ک بیدار شدم دیدم همه توت فرنگیام له شدن ..
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید ببرم تو تخت خواب ...
چون خراب میشه "
چند وقت بعد یادمه ماعی هفت سینمونو خیلی دوست داشتم ..
و میخواستم فقط مال خودم باشه !
برای همین از تو تنگ اب درش اوردمو تو کمدم قایم کردم ..
اما فرداش ک رفتم سراغش دیدم دیگه تکون نمیخوره ..
اون مرده بود ...
اونوقت فهمیدم چیزیو ک دوس دارم نباید تو کمدم قایم کنم چون میمیره ..
مدت ها بعد داییم ی روز واسم شیرینی عروسکی خرید !
و من خیلی دوسش داشتم و محکم بغلش کردمو فشار دادم
اما سرش کنده شد "
اونوقت فهمیدم کسیو رو ک دوست داری نباید بغلش کنی و فشار بدی ..
چون سرکنده میشه ..
وقتی مدرسه میرفتم یه ابرنگ داشتم ک خیلی دوسش داشتم و ب همه همکلاسیام نشون میدادم ..
اما یه روز دیدم تو کیفم نیس و هیچوقت معلوم نشد کی اونو برداشته ...
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید ب کسی نشون بدم ...!
چون ممکنه ازم بدوزنش ..
بزرگتر ک شدم ..
یه نفرو خیلی دوست داشتم همیشه بهش میگفتم دوست دارم ..و بخاطرش هرکاری میکردم !
اما وقتی دیدم داره ازم دور میشه فهمیدم دیگ نباید بهش بگم دوست دارم "
وگرنه مثل همه دوست داشتنیام از دست میدمش !
برای همین دیگ نگفتم دوست دارم
ازاد گذاشتمش ..
تو دستم نگرفتم ک بیوفته بشکنه .."
تو کمدم قایمش نکردم ک بمیره "
تو بغلم فشارش ندادم ک سرش کنده بشه "
ب کسی نشون ندادم ک ازم بدوزنش ..
و نگران از دست دادنش نشدم ک از دستم بره ...
اما یه روز ک برگشتم نگاش کردم دیدم
سرش با کسای دیگ گرم شده و منو فراموش کرده
نمیدونم چرا !!!!
ولی هیچوقت نفهمیدم اونی ک دوسش دارمو چجوری نگه دارم و حالیش کنم 👐..
#خاص #جذاب #زیبا #عکس_نوشته #متن_خاص
وقتی خیلی خیلی کوچیک بودم شیشه شیرمو خیلی دوست داشتم ..، برای همین هیچوقت از خودم جداش نمیکردم و همیشه تو دستم بود !..
اما یه روز از دستم افتادو شکست ..
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید همش تو دستم بگیرم ..
چون ممکنه از دستم بیوفته و بشکنه ..
یکم بعد اون توت فرنگی رو خیلی دوست داشتم !
برای همین یه شب توت فرنگیامو با خودم بردم تو تخت خوابم ..، ک پیش خودم بخوابن ...
اما صب ک بیدار شدم دیدم همه توت فرنگیام له شدن ..
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید ببرم تو تخت خواب ...
چون خراب میشه "
چند وقت بعد یادمه ماعی هفت سینمونو خیلی دوست داشتم ..
و میخواستم فقط مال خودم باشه !
برای همین از تو تنگ اب درش اوردمو تو کمدم قایم کردم ..
اما فرداش ک رفتم سراغش دیدم دیگه تکون نمیخوره ..
اون مرده بود ...
اونوقت فهمیدم چیزیو ک دوس دارم نباید تو کمدم قایم کنم چون میمیره ..
مدت ها بعد داییم ی روز واسم شیرینی عروسکی خرید !
و من خیلی دوسش داشتم و محکم بغلش کردمو فشار دادم
اما سرش کنده شد "
اونوقت فهمیدم کسیو رو ک دوست داری نباید بغلش کنی و فشار بدی ..
چون سرکنده میشه ..
وقتی مدرسه میرفتم یه ابرنگ داشتم ک خیلی دوسش داشتم و ب همه همکلاسیام نشون میدادم ..
اما یه روز دیدم تو کیفم نیس و هیچوقت معلوم نشد کی اونو برداشته ...
اونوقت فهمیدم اونی ک دوسش دارمو نباید ب کسی نشون بدم ...!
چون ممکنه ازم بدوزنش ..
بزرگتر ک شدم ..
یه نفرو خیلی دوست داشتم همیشه بهش میگفتم دوست دارم ..و بخاطرش هرکاری میکردم !
اما وقتی دیدم داره ازم دور میشه فهمیدم دیگ نباید بهش بگم دوست دارم "
وگرنه مثل همه دوست داشتنیام از دست میدمش !
برای همین دیگ نگفتم دوست دارم
ازاد گذاشتمش ..
تو دستم نگرفتم ک بیوفته بشکنه .."
تو کمدم قایمش نکردم ک بمیره "
تو بغلم فشارش ندادم ک سرش کنده بشه "
ب کسی نشون ندادم ک ازم بدوزنش ..
و نگران از دست دادنش نشدم ک از دستم بره ...
اما یه روز ک برگشتم نگاش کردم دیدم
سرش با کسای دیگ گرم شده و منو فراموش کرده
نمیدونم چرا !!!!
ولی هیچوقت نفهمیدم اونی ک دوسش دارمو چجوری نگه دارم و حالیش کنم 👐..
#خاص #جذاب #زیبا #عکس_نوشته #متن_خاص
۱۹.۱k
۰۱ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.