مولای مهربانم

مولای مهربانم !

با تو از کدام دلتنگی بگویم ؟

که همه روزها بیقرار آمدنت هستند !

از کدام فصل خزان زده ی منتظر بگویم ؟

که همه فصلها چشم براه ظهور تو هستند .

مولای من دلم سخت گرفته است ...

تو خود بگو مولای من ....

آیا دستی هست که برای ظهور تو آسمانی نشود ؟

آیا دعائی هست که برای آمدنت به اوج آسمان نرسد ؟

آیا چشمی هست که عصرهای آدینه های دلتنگی تو را نگرید ؟
آیا دلی هست که در انتظـــــار آمدنت به طپش نیفتد ؟

آیا کوچه ای هست که دیوارش در انتظــــار یک جمعه ی مهم نباشد ؟

وای بر ما ....

چه بد شدیم مولای من !

سالهاست شاید که دیگر آینه ها صیقل نمی خورند و دلهـــــا نمی لرزند ...

همه ی چیزها در عین بودن ... نیستند و خاموشند !

سکوتی مبهم همه جا را فراگرفته است!

مولای من !

پس دعا کن که لایق دعا کردنت باشیم مهربان من !

دعا کن که تو را تنها بخاطر ...خودت بخواهیم و بخوانیم!

اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج

پیج فرهنگی مذهبی چشم انتظاران مهدی (عج)
http://line.me/ti/p/%40suh1318r