یک رویای ناب...👌❤🍀
#دلــــم یک اتفاق ســاده میخـــواهد...
مثل شکســــتن #گلدان شمعدانی کنار حوض #مادربزرگ
و در پی آن #غرغرهای بی امانش...
و #خندههای ریز ریز کودکی که دستپاچه،
تکه های گلدان #فیروزهای او را جمع میکند...
یک.رویای.ناب...
مثل مشت کردن اولین #خوشه ی نور در آخرین ظهر #تابستان
و گریز #زیرکانهاش از لابه لای انگشتانم...
يك #حضور بي منت...
مثل رسيدن يك #دوست،
كه سالهاست بودنش را #فراموش كرده بودم
دلم يك #آرزويِ محال ميخواهد...
مثلِ بودنِ #تو....📷📸
#آرامکده
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
مثل شکســــتن #گلدان شمعدانی کنار حوض #مادربزرگ
و در پی آن #غرغرهای بی امانش...
و #خندههای ریز ریز کودکی که دستپاچه،
تکه های گلدان #فیروزهای او را جمع میکند...
یک.رویای.ناب...
مثل مشت کردن اولین #خوشه ی نور در آخرین ظهر #تابستان
و گریز #زیرکانهاش از لابه لای انگشتانم...
يك #حضور بي منت...
مثل رسيدن يك #دوست،
كه سالهاست بودنش را #فراموش كرده بودم
دلم يك #آرزويِ محال ميخواهد...
مثلِ بودنِ #تو....📷📸
#آرامکده
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
۷.۷k
۳۱ تیر ۱۴۰۲