رمان: آب و آتش 🎀 ★پارت دوم ★
رمان: آب و آتش 🎀 ★پارت دوم ★
فوکوزاوا : موری......سنسه... 😰
موری : اتفاقی افتاده؟ فوکوزاوا 🧸؟
الیس : وایی 😍 چه گربه نازی میشه بزرگش کنیم؟ 😍💝
موری : 😇♥📷
فوکوزاوا ک بچه گربه بغلشه 🐱 الیس میخواد از فوکو بگیره که اینا هی میکشنش این طرف اونطرف 🧸😐
الیس : مال منه 😠
فوکوزاوا : 😖 وایسا بهش غذا بدم بعد بت میدمش 😖😣
الیس : 😕 باشه 🙃
فوکوزاوا : پیشی ناز بیا بت غذا بدم 😇
گربه 🐱 اومدن نزدیک 🧸
الیس : 😕 زود باش میخوام ببرمش خونه😍🧸
موری : من اینجا بادمجونم؟ 😐 از من اجازه......
الیس : خیلی بدی..... 😭 خیلی بدی....
موری : باشه میبریم 😭🐱
ادامه در پارت بعدی...........
نویسنده : خودم nagisa_karma@
فوکوزاوا : موری......سنسه... 😰
موری : اتفاقی افتاده؟ فوکوزاوا 🧸؟
الیس : وایی 😍 چه گربه نازی میشه بزرگش کنیم؟ 😍💝
موری : 😇♥📷
فوکوزاوا ک بچه گربه بغلشه 🐱 الیس میخواد از فوکو بگیره که اینا هی میکشنش این طرف اونطرف 🧸😐
الیس : مال منه 😠
فوکوزاوا : 😖 وایسا بهش غذا بدم بعد بت میدمش 😖😣
الیس : 😕 باشه 🙃
فوکوزاوا : پیشی ناز بیا بت غذا بدم 😇
گربه 🐱 اومدن نزدیک 🧸
الیس : 😕 زود باش میخوام ببرمش خونه😍🧸
موری : من اینجا بادمجونم؟ 😐 از من اجازه......
الیس : خیلی بدی..... 😭 خیلی بدی....
موری : باشه میبریم 😭🐱
ادامه در پارت بعدی...........
نویسنده : خودم nagisa_karma@
۱۸.۴k
۲۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.