خسته ام...
خستهام...
گاهی باید رفت...
باید نسخه فاصله گرفتن را برایِ خود پیچید...
باید از تمامِ بیمهری و بیانصافیهای دنیا دور شد...
باید جوری رفت که هیچکس نفهمد...
کاش جایِ ساکتی برایِ تبعید شدن بود...
این روزها، شعور و احساسم درد میکند،
هیچ جوره تابِ ماندنم نیست...
خستهام از تمامِ دنیا...
از نقابها و موجوداتِ کوکی و آهنیِ این بازیِ تکراری...
از چشمهایِ بیدار و اندیشههایِ خوابیده...
حالِ من خوب نیست...
میخوابم...
اگر خدا را این حوالی دیدید بیدارم کنید...
سرم برایِ مناظره با او بدجور درد میکند...
✏️ #نرگس_صرافیان_طوفان
گاهی باید رفت...
باید نسخه فاصله گرفتن را برایِ خود پیچید...
باید از تمامِ بیمهری و بیانصافیهای دنیا دور شد...
باید جوری رفت که هیچکس نفهمد...
کاش جایِ ساکتی برایِ تبعید شدن بود...
این روزها، شعور و احساسم درد میکند،
هیچ جوره تابِ ماندنم نیست...
خستهام از تمامِ دنیا...
از نقابها و موجوداتِ کوکی و آهنیِ این بازیِ تکراری...
از چشمهایِ بیدار و اندیشههایِ خوابیده...
حالِ من خوب نیست...
میخوابم...
اگر خدا را این حوالی دیدید بیدارم کنید...
سرم برایِ مناظره با او بدجور درد میکند...
✏️ #نرگس_صرافیان_طوفان
۳۸.۸k
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.