اون زمان ها وقتی بچه تر بودم و خیلی چیزها برام ساده بود و
اون زمان ها وقتی بچه تر بودم و خیلی چیزها برام ساده بود و درگیر فراز و نشیب ها زندگیم نشده بودم یک خیال بافی بزرگ داشتم دوست داشتم از خونه های بقیه آدم ها از کاراشون صبحت هاشون از نوع زندگیشون و همه چیزی که دارند و کارهای که میکنند خبر داشته باشم، همیشه با خودم فکر میکردم کاش میشد من بتونم تو خونه همه باشم و بتونم بدونم اونا چطور زندگی میکنند بچه بودم و برام هیجان انگیز بود... بزرگتر شدم آدم های اطرافم و ادم های که میتونستم تو فضا مجازی مدرسه کتابخونه و...مورد بررسی قرار میدادم تقریبا همه آدم ها مشکلاتی داشتند گاهی متفاوت گاهی مشابه بزرگ و بزرگ تر شدم و فهمیدم آدم ها رو با مشکلات میشه شناخت و توانایی مقابله و درک و تحمل و.. اونقدر تو زندگیمون به مشکلات سخت آسون غیرقابل حل فراموش شده دردناک و... میرسیم و ردشون میکنیم و از همه مشکلات آدم ها ساخته میشند... و من اخر به آرزویی کودکیم رسیدم #یه جور خاص
۳.۸k
۰۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.