دلنوشته
#دلنوشته
از بچگی در روستای در اطراف رامهرمز زندگی میکردم روستای ما بدلیل وجود یک دره در وسط کوه به دو تکه تقسیم شده بود ما همیشه با بچه های انور دره مشکل داشتیم و باهاشون دعوا میکردیم هر دو یک #روستا بودیم ولی ملاک ما برای دوستی دره بود
بزرگ تر شدیم رفتیم مدرسه, مدرسه یک روستای دورتر بود اینبار بچه های اینور دره و اونور دره با هم متحد برای مقابله با روستاهای دیگر در مدرسه ، دیگه دره مهم نبود
.
بزرگتر شدیم رفتیم شهر #رامهرمز ، دیگه بحث ما فلان روستا نبود اتحاد همه روستاییان برای مقابله با بچه شهریا مدرسه که مارو دهاتی مینامیدن
بزرگتر شدیم رفتیم #اهواز #دانشگاه انجا فهمیدیم اصلا دعوای ما همه علکی بوده با هم زبون های خودمون، همه باید متحد بشیم علیه عرب های در شهر .
بزرگتر شدیم رفتیم خدمت و افتادیم اذربایجان غربی
دیگه انجا مهم نبود من لرم عربم بختیاریم بهبهانیم دزفولیم ، مارو خوزستانی میشناختن ما هم همه متحد بودیم علیه ترکا برای دفاع از هم استانی خودمون
. خدمت تموم شد رفتم روسیه برای تشویق تیم ملی کشورم تازه رسیده بودم خسته بودم روی چمن خوابیده بودم
نیهو دیدم طرف به #فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمن ها ممنوعه! پرسیدم: آقا شما کی هستی و از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟ طرف خودش رو معرفی کرد. از ترک های ارومیه بود. گفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی خوابه!
فقط #ایرانی ها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمی کشه، اون هم فقط کار ایرانی هاست!
بنا به همین دو دلیل فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از #ترک و #لر و #عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن سی سالگی رسیده ایم، حتی از #تعصب «ایرانی» بودن هم گذشته ایم و درک می کنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و...، همه «انسان» اند و مثل خود ما.
تعصب #نژاد و #ملیت و #جنسیت و رنگ #پوست و #ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی وی است. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشد، خود به خود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی تر می اندیشد.
#فرهنگ
#انسانیت
از بچگی در روستای در اطراف رامهرمز زندگی میکردم روستای ما بدلیل وجود یک دره در وسط کوه به دو تکه تقسیم شده بود ما همیشه با بچه های انور دره مشکل داشتیم و باهاشون دعوا میکردیم هر دو یک #روستا بودیم ولی ملاک ما برای دوستی دره بود
بزرگ تر شدیم رفتیم مدرسه, مدرسه یک روستای دورتر بود اینبار بچه های اینور دره و اونور دره با هم متحد برای مقابله با روستاهای دیگر در مدرسه ، دیگه دره مهم نبود
.
بزرگتر شدیم رفتیم شهر #رامهرمز ، دیگه بحث ما فلان روستا نبود اتحاد همه روستاییان برای مقابله با بچه شهریا مدرسه که مارو دهاتی مینامیدن
بزرگتر شدیم رفتیم #اهواز #دانشگاه انجا فهمیدیم اصلا دعوای ما همه علکی بوده با هم زبون های خودمون، همه باید متحد بشیم علیه عرب های در شهر .
بزرگتر شدیم رفتیم خدمت و افتادیم اذربایجان غربی
دیگه انجا مهم نبود من لرم عربم بختیاریم بهبهانیم دزفولیم ، مارو خوزستانی میشناختن ما هم همه متحد بودیم علیه ترکا برای دفاع از هم استانی خودمون
. خدمت تموم شد رفتم روسیه برای تشویق تیم ملی کشورم تازه رسیده بودم خسته بودم روی چمن خوابیده بودم
نیهو دیدم طرف به #فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمن ها ممنوعه! پرسیدم: آقا شما کی هستی و از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟ طرف خودش رو معرفی کرد. از ترک های ارومیه بود. گفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی خوابه!
فقط #ایرانی ها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمی کشه، اون هم فقط کار ایرانی هاست!
بنا به همین دو دلیل فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از #ترک و #لر و #عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن سی سالگی رسیده ایم، حتی از #تعصب «ایرانی» بودن هم گذشته ایم و درک می کنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و...، همه «انسان» اند و مثل خود ما.
تعصب #نژاد و #ملیت و #جنسیت و رنگ #پوست و #ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی وی است. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشد، خود به خود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی تر می اندیشد.
#فرهنگ
#انسانیت
۳۱.۵k
۲۴ مرداد ۱۳۹۹