عاشقانه
هنوز از رنج دورىات، دلم تب میكند هر شب
و جامِ عاشقىها را لبالب مىكند هر شب
نه ميلى بر فراموشى، نه شوق دوستى دارد
ولى آن خاطرهها را مرتّب مىكند هر شب
دلم هر روز را بیخود فقط شب میكند هر شب
خيالم حال خوبى دارد و مجنونتر از مجنون
دل خون را براى خويش مركب میكند هر شب
نه در آئينه پيدايى، نه در گوشم صداىِ تو
ولى يك چهره در آئينهام تب میكند هر شب...
و جامِ عاشقىها را لبالب مىكند هر شب
نه ميلى بر فراموشى، نه شوق دوستى دارد
ولى آن خاطرهها را مرتّب مىكند هر شب
دلم هر روز را بیخود فقط شب میكند هر شب
خيالم حال خوبى دارد و مجنونتر از مجنون
دل خون را براى خويش مركب میكند هر شب
نه در آئينه پيدايى، نه در گوشم صداىِ تو
ولى يك چهره در آئينهام تب میكند هر شب...
۷.۱k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱