🌺جای دمشق اینبار سمتِ عشق عازم شد /
🌺جای دمشق اینبار سمتِ عشق عازم شد /
اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شد/
🌺در پیکرش دیدم گریزِ روضهخوانها را /
هم روضهی قطع الیَمین هم اربا اربا را /
🌺افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی /
انگشتری با خاتمِ سرخِ سلیمانی/
🌺حالا همه لابیگری را خوب فهمیدیم /
تضمینِ امضای کَری را خوب فهمیدیم/
🌺عباسها را میکُشی ای شْمرِ خودکامه /
زیرا که بیزارند آنها از اماننامه/
🌺عباسِ ما رو کرد دستِ مُنحرفها را /
دیدیم آخر برْکَتِ افایتیافها را /
🌺ای دشمن خونخوار بنشین و تماشا کن /
هنگام رزمِ ماست گورَت را مُهیا کن /
🌺ای آنکه با تو پُر شده میقاتِ بعضیها /
ای کدخدا و قبلهی حاجاتِ بعضیها /
🌺هرچند در داخل تو با یک عدّه همدستی /
لعنت به آنها! بعد از این با ما طرف هستی/
🌺این خاک رهبر دارد و خاکی پر از رهروست /
آری دگر پایانِ دورانِ بزن دَر روست/
🌺ای کشور محبوبِ آقازادههای ما /
چیزی نمانده که بیوفتی تو به پای ما/
🌺دیدی چگونه باختی حالا قُمارت را /
سردارِ ما با رفتنِ خود ساخت کارت را /
🌺ما را تو با این کارِ خود بیدارتر کردی /
سردارِ ما را شک نکن سردارتر کردی /
🌺در هر نبردی او به نامردان فشار آورد /
با رفتنَش هم نیز پیروزی به بار آورد /
🌺او کاوه بود و رفت بالاتر درفشِ او /
حتی سَرَت ارزش ندارد قَدرِ کفشِ او /
🌺با مرگ هم دیگر در این طوفان نمیمیریم /
چیزی نمانده! انتقامی سخت میگیریم /
🌺ما اهل صلح و منطقیم از جنگ بیزاریم /
اما از این پس با تو قاسم کُشتگی داریم /
🌺چیزی نمانده تا که برخیزیم سوی تو /
همرنگ مویت میشود از ترس روی تو /
🌺چیزی نمانده تا بفهمی آه یعنی چه /
در صفحههامان ذکرِ بسمالله یعنی چه /
🌺چیزی نمانده تا ببینی با پریشانی /
در پایتخت خود اتوبان سلیمانی /
🌺موشک به خاکَت میخورد از چند ناحیه /
کاخِ سفیدت میشود فردا حسینیه /
🌺ما با تو میجنگیم تا وقتی نفس داریم /
ما پشتمان عمریست طوفانِ طبس داریم /
🌺دنیای بیسردارمان هرچند تاریک است /
فردای روشن میرسد، خورشید نزدیک است... ! /
#قاسم جان برای بار دیگر وقتش نرسیده ...
اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شد/
🌺در پیکرش دیدم گریزِ روضهخوانها را /
هم روضهی قطع الیَمین هم اربا اربا را /
🌺افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی /
انگشتری با خاتمِ سرخِ سلیمانی/
🌺حالا همه لابیگری را خوب فهمیدیم /
تضمینِ امضای کَری را خوب فهمیدیم/
🌺عباسها را میکُشی ای شْمرِ خودکامه /
زیرا که بیزارند آنها از اماننامه/
🌺عباسِ ما رو کرد دستِ مُنحرفها را /
دیدیم آخر برْکَتِ افایتیافها را /
🌺ای دشمن خونخوار بنشین و تماشا کن /
هنگام رزمِ ماست گورَت را مُهیا کن /
🌺ای آنکه با تو پُر شده میقاتِ بعضیها /
ای کدخدا و قبلهی حاجاتِ بعضیها /
🌺هرچند در داخل تو با یک عدّه همدستی /
لعنت به آنها! بعد از این با ما طرف هستی/
🌺این خاک رهبر دارد و خاکی پر از رهروست /
آری دگر پایانِ دورانِ بزن دَر روست/
🌺ای کشور محبوبِ آقازادههای ما /
چیزی نمانده که بیوفتی تو به پای ما/
🌺دیدی چگونه باختی حالا قُمارت را /
سردارِ ما با رفتنِ خود ساخت کارت را /
🌺ما را تو با این کارِ خود بیدارتر کردی /
سردارِ ما را شک نکن سردارتر کردی /
🌺در هر نبردی او به نامردان فشار آورد /
با رفتنَش هم نیز پیروزی به بار آورد /
🌺او کاوه بود و رفت بالاتر درفشِ او /
حتی سَرَت ارزش ندارد قَدرِ کفشِ او /
🌺با مرگ هم دیگر در این طوفان نمیمیریم /
چیزی نمانده! انتقامی سخت میگیریم /
🌺ما اهل صلح و منطقیم از جنگ بیزاریم /
اما از این پس با تو قاسم کُشتگی داریم /
🌺چیزی نمانده تا که برخیزیم سوی تو /
همرنگ مویت میشود از ترس روی تو /
🌺چیزی نمانده تا بفهمی آه یعنی چه /
در صفحههامان ذکرِ بسمالله یعنی چه /
🌺چیزی نمانده تا ببینی با پریشانی /
در پایتخت خود اتوبان سلیمانی /
🌺موشک به خاکَت میخورد از چند ناحیه /
کاخِ سفیدت میشود فردا حسینیه /
🌺ما با تو میجنگیم تا وقتی نفس داریم /
ما پشتمان عمریست طوفانِ طبس داریم /
🌺دنیای بیسردارمان هرچند تاریک است /
فردای روشن میرسد، خورشید نزدیک است... ! /
#قاسم جان برای بار دیگر وقتش نرسیده ...
۳.۸k
۱۲ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.