خاطرات یک زندانی
خاطرات یک زندانی
به خاطر عدم پرداخت مهریه افتادم زندان..
اونجا مجبور بودم هر روز دستشویی بشورم…
کلا نظافت اون بند با من بود..
اونجا بود که با خودم فکر کردم
اگر تو خونه همین کارا رو میکردم خب هیچوقت مهرشو نمیذاشت اجرا….
نخند پاشو دستشویی رو بشور مرررررددد
به خاطر عدم پرداخت مهریه افتادم زندان..
اونجا مجبور بودم هر روز دستشویی بشورم…
کلا نظافت اون بند با من بود..
اونجا بود که با خودم فکر کردم
اگر تو خونه همین کارا رو میکردم خب هیچوقت مهرشو نمیذاشت اجرا….
نخند پاشو دستشویی رو بشور مرررررددد
۳.۰k
۰۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.