تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری

تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری
یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم

جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم

هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید
با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم

در خانه آب و گل بی‌توست خراب این دل
یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم

#خداوندگار_مولانا
دیدگاه ها (۳۳)

‌مرا به یاد آورآن‌گاه که خواهم رفتآن‌گاه که به سرزمینِ سکوت ...

‌با آن که می‌رسانی آن باده بقا رابی تو نمی‌گوارد این جام باد...

تن به هجران دادن و از دور دیدن خوشترستمن که از خود می‌روم چو...

عشق منمیخواستم برایت نامه ای بنویسمنامه ای که بازگویداشتیاقم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط