رمان عشق ابدی پارت ۲۶
#سمانه
وقتی که اونا از اتاق رفتن بیرون .... سکوت همه جا رو فرا گرفت...... فکرم درگیر این نقشه ای بود که احسان کشیده بود ..... ی جور شوکه شده بودم ..... دست خودم نبود ....... این پیشنهاد رویایی بود 😍
ولی گفتن که این زمان محدوده و همیشگی نیست ........ ولی با حسین بودن ..... محدود هم خوبه ...... خدایا بابت این موضوع و این پیشنهاد ازت ممنونم ....❤️
ساعت ۴ بود که شادی زنگ زد .....
_ الو ...
+ الو ..... سلام عزیزم بیمارستانی ؟
_ اره عزیزم بیمارستانم ....
+ پس صبر کن من میام دنبالت .... بیا بریم خونه رو قولنامه کنیم .....
_ باشه عزیزم ..... بیا دنبالم .... خدافظ ...
+ خدافظ ...
نمیدونستم چطوری باید این موضوع رو به شادی بگم ..... حتما اگه بشنوه سکته میکنه ......
ولی تصمیم گرفتم که هیچی بهش نگم ..... ی روز خاصی بهش میگم 😉
ساعت ۴:۱۵ بود که شادی رسید و با ماشین من رفتیم به سمت خونه ی آیندمون ..... خونه رو مبله گرفتیم که نیازی به خرید وسایل نداشته باشیم .....
فقط دو تا تخت ی نفره خودمون رو از خونه مامان و باباهامون آوردیم توی خونه جدیده خودمون ...... بعد از قولنامه کردن رفتیم تو و وِلو شدیم روی مبل ها ...... خیلی خوشحال بودیم ....... من که امروز دوبار خوشحال شدم ...... هم به خاطر نقشه احسان هم بخاطر این خونه مجردی 😍
از شادی پرسیدم : اگه ی روز به فواد برسی ، چیکار میکنی ؟؟
+ من که هیچ موقع به فواد نمیرسم ..... پس نپرس
_ میرسی
+ نه
_ میرسی
+ تو از کجا میدونی من میرسم یا نه ؟؟
_ شادی !!! تو این چند وقته حس میکنم که مثل قبل دیگه فواد رو دوس نداری ...... دارم درست فکر میکنم ؟؟؟
+ ولم کن سمانه ....
_ نه ول نمیکنم ....
+ ببین سمانه ...... من دیگه عاقل شدم ..... این عشق نیست که من به فواد دارم ..... این ی خریَتِ میفهمی ؟؟؟ تو هم ی روزی به این حرف من میرسی ..... روزی که دیگه خسته شدی از این همه تلاش الکی ...... بسه دیگه ..... این حس خوب منو خراب نکن .... باشه ؟؟؟
_ تو کِی عوض شدی شادی ؟؟؟
+ نمیدونم .....
واقعا نمیدونستم چرا شادی اینجوری میکنه ..... اون که عاشق فواد بود ..... پس چرا یهو اینجوری شد ؟؟
🍁{ اینم از پارت ۲۶ ....... منتظر نظراتتون هستم 😉 }🍁
#ایوان #شبنم #رمان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #تکست_ناب #love #عشق #عاشقانه #تنهایی #دخترونه
وقتی که اونا از اتاق رفتن بیرون .... سکوت همه جا رو فرا گرفت...... فکرم درگیر این نقشه ای بود که احسان کشیده بود ..... ی جور شوکه شده بودم ..... دست خودم نبود ....... این پیشنهاد رویایی بود 😍
ولی گفتن که این زمان محدوده و همیشگی نیست ........ ولی با حسین بودن ..... محدود هم خوبه ...... خدایا بابت این موضوع و این پیشنهاد ازت ممنونم ....❤️
ساعت ۴ بود که شادی زنگ زد .....
_ الو ...
+ الو ..... سلام عزیزم بیمارستانی ؟
_ اره عزیزم بیمارستانم ....
+ پس صبر کن من میام دنبالت .... بیا بریم خونه رو قولنامه کنیم .....
_ باشه عزیزم ..... بیا دنبالم .... خدافظ ...
+ خدافظ ...
نمیدونستم چطوری باید این موضوع رو به شادی بگم ..... حتما اگه بشنوه سکته میکنه ......
ولی تصمیم گرفتم که هیچی بهش نگم ..... ی روز خاصی بهش میگم 😉
ساعت ۴:۱۵ بود که شادی رسید و با ماشین من رفتیم به سمت خونه ی آیندمون ..... خونه رو مبله گرفتیم که نیازی به خرید وسایل نداشته باشیم .....
فقط دو تا تخت ی نفره خودمون رو از خونه مامان و باباهامون آوردیم توی خونه جدیده خودمون ...... بعد از قولنامه کردن رفتیم تو و وِلو شدیم روی مبل ها ...... خیلی خوشحال بودیم ....... من که امروز دوبار خوشحال شدم ...... هم به خاطر نقشه احسان هم بخاطر این خونه مجردی 😍
از شادی پرسیدم : اگه ی روز به فواد برسی ، چیکار میکنی ؟؟
+ من که هیچ موقع به فواد نمیرسم ..... پس نپرس
_ میرسی
+ نه
_ میرسی
+ تو از کجا میدونی من میرسم یا نه ؟؟
_ شادی !!! تو این چند وقته حس میکنم که مثل قبل دیگه فواد رو دوس نداری ...... دارم درست فکر میکنم ؟؟؟
+ ولم کن سمانه ....
_ نه ول نمیکنم ....
+ ببین سمانه ...... من دیگه عاقل شدم ..... این عشق نیست که من به فواد دارم ..... این ی خریَتِ میفهمی ؟؟؟ تو هم ی روزی به این حرف من میرسی ..... روزی که دیگه خسته شدی از این همه تلاش الکی ...... بسه دیگه ..... این حس خوب منو خراب نکن .... باشه ؟؟؟
_ تو کِی عوض شدی شادی ؟؟؟
+ نمیدونم .....
واقعا نمیدونستم چرا شادی اینجوری میکنه ..... اون که عاشق فواد بود ..... پس چرا یهو اینجوری شد ؟؟
🍁{ اینم از پارت ۲۶ ....... منتظر نظراتتون هستم 😉 }🍁
#ایوان #شبنم #رمان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #تکست_ناب #love #عشق #عاشقانه #تنهایی #دخترونه
۹.۹k
۱۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.