صادق داروبرد

تو از فردا چه میپرسی تو امروزش هنوز موندم
من اون دیروزشم حتی نمک پاشیده خوابوندم
چه امروزی چه فردایی چه دردی داره تنهایی
به داد دل برس ای یار اگه دلواپس مایی
به این روزا بگو قهرم باهاشون
نمیتونم بیفتم پا به پاشون
تو که رفتی ورق برگشت
تو که بودی چه خوب میگذشت
حالا از مال این دنیا نهی داریم گروی هشت
اگه زودتر برسونی خودت رو
ببینه چشم من رنگ رخت رو
به عشق با تو بودن راه می افتم
محاله با تو من از پا بیفتم