نجوای عشق پارت ۷
انداختمش رو زمین هی تکون میخورد من:چیه فکر نمیکردی اینجوری بشه مرد:نه خیلی پررو بود باید میگرفتی یه فس میزدیش کوک:بیا جونگ کوک یه دست بند بهم داد بستم بهش بعد چند دقیقه پلیسا اومدن ولی اون مجرمه اصلی نبود ولی میتونستیم حرف بکشیم که مجرم اصلی کجاست(خیلی پلیسی شد نه😎) بردیمش اداره پلیس منم رفتم لباسمو عوض کردم و رفتم اونجا یونگی:کجا بودی من:ببخشید جایی بودم لباسمو رفتم عوض کردم یونگی:مجرم تو اتاق بازجویه لامصب حرف نمیزانه یهو صدا داد اومد یونگی:جونگ کوک من:این جونگ کوک😶 یونگی:بله تا حرف و از زبون اون فرد بیرون نکشه ول کن نیست من:میتونم یه امتحانی بکنم یونگی:بازجویی من:آره یونگی:تازه اومدی من:آره ولی میدونم چجوری از زبونش بیرون بکشم یونگی:خیله خوب برو در زدم یهو جونگ کوک داد زد کوک:کیه😲(یا امام زاده بنگتن پسرم گلوت پاره میشه😐😂🤣) من:جونگ کوک منم اومد بیرون در و باز کرد آروم شد منو دید (الان به این میگن سگ هار☺😂🤣) کوک:چیه من:من میخوام بازجویی کنم کوک:تو من:آره برام مثل آب خوردنه به رئیسم گفتم کوک:خیله خوب ببینم چه میکنی من:اوکی 😎 (اهم افسر نایکا وارد میشود😎😂) من:اون پروندرو بده کوک:بیا من:مرسی رفتم در و بستم من:خوب که حرف نمیزنی مرد:نوچ من:میدونستی خیلی گوشت تلخی مرونده رو انداختم جلوش من:میدونم تو مجرم اصلی نیستی چون به قیافت نمیخوره مجرم انقدر ماست انقدر شل مرد:درسته من مجرم نیستم من:ولی با مجرم اصلی همدستی میخواستم بگیرم بزنمش تا بحرف بیاد همیشه همدستا اینجوری به حرف میان بعد گرفتم حلش دادم از پشت رو زمین من:یا حرف میزنی میگی رئیستون کجاست یاانقدر میزنمت که نتونی تکون بخوری گرفتم دوباره وایسوندمش من:خوب بگو من مثل اون پسره نیستما تو فقط تا دو دقیقه دیگه حرف نزن ببین چه بلایی سرت میارم مرده همینجوری نگاه میکرد من:اسمت چیه گفت اسمم کای من:ببین کای این به نفع خودت میشه که مجرم اصلیو بهمون بگی کجاست کای:به یک شرط من:شرط برا من میزاری کای:پس نمیگم من:شرطتو بگو کای:به شرط اینکه بعد اینکه پیداش کردید منو آزاد کنید برم من:باشه قبول
ولی من واقعا به اون مرد نگفتم باشه قبول فکر نیکرد من خرم که بیاد آدرس غلط بده و خودش فرار کنه کای:باشه میگم از زبونش حرف کشیدم و گفتم که بهمون محلی که مجرم اصلی در اونجا مخفی شده رو بگه و من رفتم بیرون کوک:چی شد این لندهور حرف زد یا نه من: آدرس محلی که مجرم اونجاست و ازش گرفتم مرتیکه شرط میزاره کوک:چه شرطی گذاشته من:که بعدش آزادش کنیم بره خودشو خر کنه کوک:تو چی گفتی من:برای اینکه آدرسو بگه گفتم قبول کوک:کارت عالیه من:خیله خوب تا وقت نشده بریم جایی که گفت اینم ببریدش تو سلولش تا ببینیم چی میشه کوک:جیمین اینو ببرش جیمین:باشه
ولی من واقعا به اون مرد نگفتم باشه قبول فکر نیکرد من خرم که بیاد آدرس غلط بده و خودش فرار کنه کای:باشه میگم از زبونش حرف کشیدم و گفتم که بهمون محلی که مجرم اصلی در اونجا مخفی شده رو بگه و من رفتم بیرون کوک:چی شد این لندهور حرف زد یا نه من: آدرس محلی که مجرم اونجاست و ازش گرفتم مرتیکه شرط میزاره کوک:چه شرطی گذاشته من:که بعدش آزادش کنیم بره خودشو خر کنه کوک:تو چی گفتی من:برای اینکه آدرسو بگه گفتم قبول کوک:کارت عالیه من:خیله خوب تا وقت نشده بریم جایی که گفت اینم ببریدش تو سلولش تا ببینیم چی میشه کوک:جیمین اینو ببرش جیمین:باشه
۱۰.۴k
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.