کلاغی بالای درخت
کلاغی بالای درخت
پیتزا میزد
روباه گفت: آواز بخوان فیض ببرم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کلاغ پیتزا زیر بغل زد و گفت: عوضی روزی که پنیرو بردی سوم بودم
...الان لیسانسم...
روباه
گفت همینه که پرات ریخته؟
کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزاافتاد
روباه گفت روزی که پنیرتو بردم؛ دبستان درس ميخوندم؛؛
...الان مشاور هستم...
پیتزا میزد
روباه گفت: آواز بخوان فیض ببرم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کلاغ پیتزا زیر بغل زد و گفت: عوضی روزی که پنیرو بردی سوم بودم
...الان لیسانسم...
روباه
گفت همینه که پرات ریخته؟
کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزاافتاد
روباه گفت روزی که پنیرتو بردم؛ دبستان درس ميخوندم؛؛
...الان مشاور هستم...
۱.۹k
۰۹ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.