برای داشتنت
برای داشتنت
شب را روز
و خورشید را ماه نامیدم_تا تو باشی
من_بود را نابود کردم
نگاهم را وطنم را به تو بخشیدم
تا تو باشی_من نباشم
الهه ی جاودان سرزمین جان منی
خاتون_
یادت در من گردبادی غریب است
دریایی متلاطم است لحظاتم بی تو
رفتی اما_
به تک تک لحظات نبودت مدیونی
تو باز می گردی
تو باز می گردی و من دریچه ی سرد انتظار را در این زمهریر هرگز نخواهم بست
بهار نزدیک است...
قطعه تو باز میگردی| از دفتر شعر پژواک غریب
#محمدامین_مرشدزاده
شب را روز
و خورشید را ماه نامیدم_تا تو باشی
من_بود را نابود کردم
نگاهم را وطنم را به تو بخشیدم
تا تو باشی_من نباشم
الهه ی جاودان سرزمین جان منی
خاتون_
یادت در من گردبادی غریب است
دریایی متلاطم است لحظاتم بی تو
رفتی اما_
به تک تک لحظات نبودت مدیونی
تو باز می گردی
تو باز می گردی و من دریچه ی سرد انتظار را در این زمهریر هرگز نخواهم بست
بهار نزدیک است...
قطعه تو باز میگردی| از دفتر شعر پژواک غریب
#محمدامین_مرشدزاده
۴.۹k
۰۴ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.