داستانی کوتاه و زیبا...
داستانی کوتاه و زیبا...
✨روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!
سبب را پرسیدند...
گفت: شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو را چه به زرافه؟! تو که فیل هستی پس چرا نگرانی؟!
گفت: بله من میدانم که فیل هستم؛ اما جناب شیر، الاغ را به پیگیری این دستور، مأموریت داده!!
✨روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!
سبب را پرسیدند...
گفت: شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو را چه به زرافه؟! تو که فیل هستی پس چرا نگرانی؟!
گفت: بله من میدانم که فیل هستم؛ اما جناب شیر، الاغ را به پیگیری این دستور، مأموریت داده!!
۱.۱k
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.