هو الفتاح
___هو الفتاح___
.
المرأه ریحانه لَیسَت بقهرمانه…(زن ریحانه است نه یک قهرمان)
.
زن را که میخواهد شیرازه ی عشق باشد
زن را که میخواهد مرکز ثقل محبت در خانواده باشد
زن را که بایدتن لطیفش از دشواریها در امان باشد تا روح قویش تاب تحمل سنگ صبور شدن را داشته باشد
از زیر بال و پر مستحکم وقوام مرد بیرون کشیده اید تکیه گاه ندارد، پناه ندارد ، زیر چرخ های زندگی لهش کردید
به نام چه؟
حقوق؟
مساوات؟
این بود وعده ی حقوق از دست رفته ای که به زن دادید؟
این بود تمام آنچه عفت و حیا را در ازایش از زن گرفتید؟
از بستر نرم عشق بیرونش کشیدید تا راننده ی تریلی و اتوبوس بین جاده اش کنید؟
نه راننده نه!
مهندس برق!!
مهندس معدن!! ای زن! قرون وسطی گذشته!! تو دیگر “حقوق مند” !!! شده ای
و صبح فردا برای پنهان کردن چهره ی خسته و پژمرده ات
هزاران رنگ و رخسار تصنعی ساخت مالکان و استعمارکنندگانت مصرف کن
تا معلوم نشود این ریحانه ی لطیف چگونه زیر چرخهای زندگی تن به خرد شدن داده
وبرو به سمت حقوقت
حقوق مدرنت
حقوقی که تورا میخواند تا از تمام جذبه و زیبایی ات بهره بکشد برای پر کردن جیب های بی رحم و خونخوار “فعالان حقوق بشر!!!” و در آخر
آنگاه که بخواهی زن باشی ریحانه باشی
آنگاه که گوهر وجودت را در صدف حیا پنهان بداری
پیش چشمان معصوم فرزند کوچکت با ضربات چاقو بدنت اربا اربا میشوی
وهمسرت اگر قوام باشد و به حمایتت برخیزد باز هم در پیش چشمان بهت زده معصوم و بی پناه فرزند کوچکت او هم قطعه قطعه میشود
هرگز نخواه ریحانه باشی
آخر اینها عادت دارند گل را زیر پا له کنند
پدرانشان هم ساقه های گل را بین در و دیوار شکستند
پدرانشان هم گل را به آتش کشیدند
اگر در این زمانه ریحانه باشی غریب و مظلوم و بی پناه میشوی
برایت “شأن” قایل نمیشوند
اگر ریحانه باشی دیگر “بشر ” نیستی
و از “حقوق بشر”!! محروم میشوی
#حقوق_بشر_غربی
#فمینیسم
کپی با ذکر منبع @harime_reyhaneh
.
المرأه ریحانه لَیسَت بقهرمانه…(زن ریحانه است نه یک قهرمان)
.
زن را که میخواهد شیرازه ی عشق باشد
زن را که میخواهد مرکز ثقل محبت در خانواده باشد
زن را که بایدتن لطیفش از دشواریها در امان باشد تا روح قویش تاب تحمل سنگ صبور شدن را داشته باشد
از زیر بال و پر مستحکم وقوام مرد بیرون کشیده اید تکیه گاه ندارد، پناه ندارد ، زیر چرخ های زندگی لهش کردید
به نام چه؟
حقوق؟
مساوات؟
این بود وعده ی حقوق از دست رفته ای که به زن دادید؟
این بود تمام آنچه عفت و حیا را در ازایش از زن گرفتید؟
از بستر نرم عشق بیرونش کشیدید تا راننده ی تریلی و اتوبوس بین جاده اش کنید؟
نه راننده نه!
مهندس برق!!
مهندس معدن!! ای زن! قرون وسطی گذشته!! تو دیگر “حقوق مند” !!! شده ای
و صبح فردا برای پنهان کردن چهره ی خسته و پژمرده ات
هزاران رنگ و رخسار تصنعی ساخت مالکان و استعمارکنندگانت مصرف کن
تا معلوم نشود این ریحانه ی لطیف چگونه زیر چرخهای زندگی تن به خرد شدن داده
وبرو به سمت حقوقت
حقوق مدرنت
حقوقی که تورا میخواند تا از تمام جذبه و زیبایی ات بهره بکشد برای پر کردن جیب های بی رحم و خونخوار “فعالان حقوق بشر!!!” و در آخر
آنگاه که بخواهی زن باشی ریحانه باشی
آنگاه که گوهر وجودت را در صدف حیا پنهان بداری
پیش چشمان معصوم فرزند کوچکت با ضربات چاقو بدنت اربا اربا میشوی
وهمسرت اگر قوام باشد و به حمایتت برخیزد باز هم در پیش چشمان بهت زده معصوم و بی پناه فرزند کوچکت او هم قطعه قطعه میشود
هرگز نخواه ریحانه باشی
آخر اینها عادت دارند گل را زیر پا له کنند
پدرانشان هم ساقه های گل را بین در و دیوار شکستند
پدرانشان هم گل را به آتش کشیدند
اگر در این زمانه ریحانه باشی غریب و مظلوم و بی پناه میشوی
برایت “شأن” قایل نمیشوند
اگر ریحانه باشی دیگر “بشر ” نیستی
و از “حقوق بشر”!! محروم میشوی
#حقوق_بشر_غربی
#فمینیسم
کپی با ذکر منبع @harime_reyhaneh
۹۷۵
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.