رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۲۰

از تو بغلش اومدم بیرون و روی تخت نشستم اونم اومد کوک:میخوای دراز بکشی من:اوهوم رفتم دراز کشیدم اونم اومد کنارم و منم سرمو گذاشتم رو کتفش و اونم همون دستی که موچم درد میکردو گرفت روی دستم زخم بود خوب بخاطر تصادف بوده دیگه کوک:نگا دستا خوشگلت چی شده فقط اون راننده ماشینو پیدا کنم تیکه تیکش میکنم من:اون الان معلوم نیست کجاست کوک:به کسی مشکوک نیستی من:نه کوک:هیشکی من:فقط یکی کوک:کی حتما اون پسره عنتر من:شاید اون بوده حالا نری بزنی بکشیش😂 کوک:پای تو باشه هرکاری میکنم اون باید دیگه بدونه تو مال منی و بهش نمیدمت من:اونم میگه اوکی فایتینگ😂 کوک:باید قبول کنه دیگه وگرنه بهش میفهمونم من:میفهمه کوک:نفهمه با مشت میفهمونمش اینجوری 👊🤛👊 من:😂👌 عالی بزن دماغشو ناکار کن اصلا کوک:اون فایده نداره مگر اینکه باباشو بیارم جلوی چشمش😏خوب بیا در مورد اون حرف نزنیم بعدا پیداش میکنم به حسابش میرسم داشتیم همینجوری حرف میزدیم که یه درد عجیبی افتاد رو موچ دستم دستمو زدم رو گردنم من:آخخخ کوک:گائول چی شد جاییت درد میگنه من:جونگ کوک موچ دستم درد میکنه آههه😢 کوک:بزار یکم تکونش بدم شاید دردش خوب شد من:آخ درد میگیره کوک:نگران نباش آروم میکنم من:باشه کوک:فقط باید تحمل کنی من:خیله خوب دستمو گرفت و تکونش میداد و میچرخوند من:آییی کوک:چیزی نیست دردی که داشتم بزور تحمل میکردم کوک:کاش یه چیزی دور موچت میبستی من:چی کوک:صبر کن الان میام من:باشه رفت بیرون از اتاق منم دستمو بالا و پایین نمی تونستم بکنم بعد جونگ کوک اومد یه باند بود بست دور موچه دستم کوک:بیا با این دردش آروم میشه ولی از اون دست استفاده نکن من:ولی من با این دستم کار میکردم کوک:زیاد کار نکن باهاش که دردت بیاد من:باشه بعد بهش لبخند زدم کوک:میدونستی وقتی میخندی خوشکل تر میشی همیشه بخند ولی نه برای کسه دیگه من:باشه کوک:الان یه بار دیگه بخند گفت بخند منم خندیدم کوک:خیلی خوبه گریم میکنی چشات خوشگل میشه عسلیه ولی دوست ندارم یه قطره اشک از چشمات بیاد دوباره خندیدم بعد دستشو آورد جلو صورتم و موهامو میزد کنار و دستشو رو صورتم میکشید کوک:عمرم من:با منی😆 کوک:نه پ با دیوار بودم😒😂 من:😂هوم کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم کوکیه من کوک:خدااا🙈😻 (آب شد بچه😿😭😭😍) من:چیه خوشت میاد بهت بگم کوکی من یا کوکی کوک:خیلی😆 من:پس از این به بعد اینجوری صدات میکنم کوکی کوک:جون دلم گائولم من:نفس منی کوک:توهم زندگیمی قربونت بشم من من:فدات شم😍(نویسنده در حال عررر زدن است😭😭😭🤧🤧🤧)