دیدار پارت 5
ویو ا. ت:
امشب عروسیه
الان من آرایشگاه اومدم ساعت4
تمام شد برگشتم خونه مامانم اینا تازه رفتن آرایشگاه
رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم..... اسلاید دو وسه
لنزم آبیه به لباسم میاد
رفتم پایین
ا. ت: بابا من باید زودتر برم اونجا آماده باشه
بابا ا. ت: باشه جان مراقب خودت باش
ا. ت: اوکی بای
جیمین تو ذهنش : وای ا. ت خیل خوشگل شد
رفتم رسیدم سمت تالار
پرش زمانی به ساعت 7 مامانم اینا اومدن
رفتم دم در
ا. ت: یعنی پاره شدم
مامان ا. ت: آخی داداشت کو
ا. ت: یکساعت اومدن اونوره
شام خوردیم نصف مهمونا رفتن
بعد شام همه مختلط شدن
دوست داداشم اومد پیشم باهاش دست دادم
احوال پرسی کردیمو حرف زدیم نمی دونم چرا جیمین قرمزشد اخماش تو هم رفته
موقعه رقص چاقو شد
من رفتم جلو و رقصیدم
پرش زمانی به فرودگاه
جیمین: ا. ت شمارتو میدی که بعدا باز بریم بیرون
ا. ت: آره
پرش زمانی به خونه
اوففف هیچ جا خونه خوده آدم نمیشه
لباسمو عوض کردم
جیمین زنگ زد که بریم هفته بعدبریم بیرون
گفتم باشه
شام خوردم خوابیدم
امشب عروسیه
الان من آرایشگاه اومدم ساعت4
تمام شد برگشتم خونه مامانم اینا تازه رفتن آرایشگاه
رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم..... اسلاید دو وسه
لنزم آبیه به لباسم میاد
رفتم پایین
ا. ت: بابا من باید زودتر برم اونجا آماده باشه
بابا ا. ت: باشه جان مراقب خودت باش
ا. ت: اوکی بای
جیمین تو ذهنش : وای ا. ت خیل خوشگل شد
رفتم رسیدم سمت تالار
پرش زمانی به ساعت 7 مامانم اینا اومدن
رفتم دم در
ا. ت: یعنی پاره شدم
مامان ا. ت: آخی داداشت کو
ا. ت: یکساعت اومدن اونوره
شام خوردیم نصف مهمونا رفتن
بعد شام همه مختلط شدن
دوست داداشم اومد پیشم باهاش دست دادم
احوال پرسی کردیمو حرف زدیم نمی دونم چرا جیمین قرمزشد اخماش تو هم رفته
موقعه رقص چاقو شد
من رفتم جلو و رقصیدم
پرش زمانی به فرودگاه
جیمین: ا. ت شمارتو میدی که بعدا باز بریم بیرون
ا. ت: آره
پرش زمانی به خونه
اوففف هیچ جا خونه خوده آدم نمیشه
لباسمو عوض کردم
جیمین زنگ زد که بریم هفته بعدبریم بیرون
گفتم باشه
شام خوردم خوابیدم
۱۳.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.