مامان پندار...پاشو...پاشو خودتو جمع و جورکن...یالا..یالا
مامان_پندار...پاشو...پاشو خودتو جمع و جورکن...یالا..یالا که دوستت محمد آقا اومده...بدو...
یکم توی جام لول خوردم با دستام موهامو مرتب کردم..
محمد باسروصدا وارد شد...
محمد_به..پسرعاشق پیشه...من این خانمتو ببینمااا بهش اسکارمیدم...چیکارکرده بااون پنداری که با هزارمن عسل نمیشد خوردش...نگاهش کن..وای ننه بزرگم راست میگفتا..زن آدمو ذلیل میکنه...
بلند بلند خندید که یه پرستاراومد تو...
پرستار+هیییس.بابا بقیه هم مریضن...جنبه ی بیمارستان اومدنو ندارین...نیاین...محمد خندشو بایه خس خس توی گلو قورت داد...
محمد_چیزه..خوب ببخشید..میدونید این دوستمون مریضه ولی خیلی شوخه داشت پرستاراو پرسنلو مسخره میکرد اداشونو درمیورد...منم خندیدم..الیته نه به شماها..نه نه اصلا...به عقل ناقصش میخندم....حالا شما به بزرگی خودتو ببخشید..پرستارنگاه خشمگینشو بهم دوخت دهنشو کج رفتو راهشو کشیدو رفت...
جعبه ی دستمال کاغذی روی میزکناریمو پرت کردم طرفش...
من+که من داشتم مسخره میکردم..دست ازلوده بازیات برنداشتی هنوز؟!
محمد_باباشوخی کردم به جان خودت...وللش ...حالت خوبه داداش...
من+اگه به این میگن خوب..اره خوبم...
محمد_کارت چی بود؟!
تمام جریانوبراش توضیح دادم...
محمد_یعنی تمام مدت بابات میدونسته؟!
من+من خودمم تازه فهمیدم!!!
محمد_بابا ایول!!!فیلم پلیسیههه!!!؟
من+نمک نریزجوجه...
محمد_زنگ بزن خانومت بیاد..
من+خانومم؟!
محمد_اره دیگه
من+خودت که میدونی فعلا صیغه ایم...دوهفته ی دیگه صیغه باطله!!!
محمد_یعنی همش کشکیه..؟؟؟
من+والا این پارسایی ها همش تهدیدش میکنن اونم واسه این که منو اذییت نکنن رفته..داغونم داداش داغون...
محمد_فدات داداش...شانس آوردی چه خانوم بسازو فداکاری گیرت اومده...
من+محمد دارم ازتوآتیش میگیرم..دوتامون همودوست داریم..ولی همه برعلیه ماهستن...
محمد_حالا کی هست خانومت...
من+خواهردوستم ...بهرادفرهمند!!!
محمد_خودش میدونه؟!
من+نه...حالم که بهترشه..اینا که دستگیرشن..میخوام برم خواستگاری...
محمد_بابا ایول...بهراد بفهمه کلتومیفهمه..
من+جلوی اونم می ایستم!!!بهاره واسم ازهرچی مهم تره...
محمد_ای کلک چیکارکرده باتو....بابا خیلی ذیل شدی...توکه هیچ وقت شل و ول نبودی؟!پندارعصا قورت داده ی مغرور..
من+دعا میکنم...عاشق شی...دوطرفه ...بفهمی چه حس خوب و بدیه....
محمد_جان من برو برای خودت دعاکن!!!بااین دعاهات....
من+نواب چی شد...
محمد_سه روز دیگه دستگیره داداش...مطمعن باش...
من+خبرمیدی؟!
محمد_چطور؟!
من+والا گفتم این نواب هم خانوممو اذییت کرده...میخوام یایه سیلی توی صورتش...آروم شه...دیگه کابوس نبینه...
محمد_غیرقانونیه...
من+خواهش.
محمد_یه کاریش میکنم....راستی...میخوای بعددستگیری دست ازاین کاربرداری؟!
من+کاراصلیه من پزشکیه..
محمد_ولی...
من+نمیتونم مثل پدرم همسرمو فدا کنم....نمیخوام ادامه بدم...من فقط میخوام کارناتموم پدرمو تموم کنم...
دستشو زد توی شونه ام....
محمد_یه آدرسی ازخانومت برام بنویس....ازامشب مراقبش باشیم این پارسایی ها نقطه ضعف داداش مارو فهمیدن!!!
زنگ زدم سمیرا وآدرسی گرفتم...
محمدروس کاغذی یادداشت کردو گفت:
محمد_تانیرو خبرکنم...خودم مراقبشم..مث سایه....
من+خواهشا جوری که نفهمه..استرس براش خوب نیس...
محمد_بابا عاشق پیشه من اگه بدونم باهات چیکارکرده....چی شد اون جذبه....اون کله شقی و خشکی ظاهرت؟!بابا تویه لبخند نمیزدی...حالا راه به راه واسمون لبخحد مکش مرگ ما میزنه...!!!توهمون پنداری؟!بابا الاغ توگریه نمیکردی؟!ازهمون 13سالگی یادگرفتی بدخلق باشی...مثل سنگ سفت...نگاه هیکلش..دیگه ورزش نمیکنی...یه جوری شل شدی...
من+چرا..ورزش میکنم ...خانومم عاشق سیکس پکمه...مگه میشه زورزش نکنم...
محمد_ایووول بابا چیکارت کرده که راه به راه ازش حرف میزنی...بابا داداش بدون اجازشم آب میخوری؟!
گوشیم به صدا دراومد...بهاربود...اونقدرخوشحال بودم که بابلندی صدام داد زدم!!!!!!
من+بهاره اس.....خدایا شکرت..شکرت..شکرت...
محمد_وردار..قطع میکنه ها...
باتمام سرعتی که میتونستم تماسو جواب دادم...
من_اهم...بله؟!جانم؟!
بهاره+س..سلام...ا..امشب..خ.خواستگاردارم!!ر.راستش میخواستم بگم کدوم رنگو ازش متنفری که بهم نمیادو زشتم میکنه؟!
من_نه!!؟
بهاره+توروخدا سختش نکن.!!
من_همه رنگا به تومیاد....
بهاره+پندار...توروخدا...
من_بهار...حوابت که مثبت نیست...
بهاره+راستشو بگم؟!
من_اره...
بهاره+اگرپای تورو وسط نکشه...منفی...
من_چرا؟!
بهاره+دوست دارم!
من_بهارتوروخدا...خواهش میکنم....ازش نترس..من اینجا کلی آدم دارم...نمیزارم اذیتت کنه..گازش نترس...دکش کن
بهاره+م..من مثل تونترس نیستم...تمام نقطه ضعفم تویی...
من_میدونی ازدواج بایکی دیگه..من که هیچ ...خیانت به خوته..
بهاره+حالت خوبه؟!
من_نه...زودمیام پیشت...
بهاره+میدونی واسه چی زن
یکم توی جام لول خوردم با دستام موهامو مرتب کردم..
محمد باسروصدا وارد شد...
محمد_به..پسرعاشق پیشه...من این خانمتو ببینمااا بهش اسکارمیدم...چیکارکرده بااون پنداری که با هزارمن عسل نمیشد خوردش...نگاهش کن..وای ننه بزرگم راست میگفتا..زن آدمو ذلیل میکنه...
بلند بلند خندید که یه پرستاراومد تو...
پرستار+هیییس.بابا بقیه هم مریضن...جنبه ی بیمارستان اومدنو ندارین...نیاین...محمد خندشو بایه خس خس توی گلو قورت داد...
محمد_چیزه..خوب ببخشید..میدونید این دوستمون مریضه ولی خیلی شوخه داشت پرستاراو پرسنلو مسخره میکرد اداشونو درمیورد...منم خندیدم..الیته نه به شماها..نه نه اصلا...به عقل ناقصش میخندم....حالا شما به بزرگی خودتو ببخشید..پرستارنگاه خشمگینشو بهم دوخت دهنشو کج رفتو راهشو کشیدو رفت...
جعبه ی دستمال کاغذی روی میزکناریمو پرت کردم طرفش...
من+که من داشتم مسخره میکردم..دست ازلوده بازیات برنداشتی هنوز؟!
محمد_باباشوخی کردم به جان خودت...وللش ...حالت خوبه داداش...
من+اگه به این میگن خوب..اره خوبم...
محمد_کارت چی بود؟!
تمام جریانوبراش توضیح دادم...
محمد_یعنی تمام مدت بابات میدونسته؟!
من+من خودمم تازه فهمیدم!!!
محمد_بابا ایول!!!فیلم پلیسیههه!!!؟
من+نمک نریزجوجه...
محمد_زنگ بزن خانومت بیاد..
من+خانومم؟!
محمد_اره دیگه
من+خودت که میدونی فعلا صیغه ایم...دوهفته ی دیگه صیغه باطله!!!
محمد_یعنی همش کشکیه..؟؟؟
من+والا این پارسایی ها همش تهدیدش میکنن اونم واسه این که منو اذییت نکنن رفته..داغونم داداش داغون...
محمد_فدات داداش...شانس آوردی چه خانوم بسازو فداکاری گیرت اومده...
من+محمد دارم ازتوآتیش میگیرم..دوتامون همودوست داریم..ولی همه برعلیه ماهستن...
محمد_حالا کی هست خانومت...
من+خواهردوستم ...بهرادفرهمند!!!
محمد_خودش میدونه؟!
من+نه...حالم که بهترشه..اینا که دستگیرشن..میخوام برم خواستگاری...
محمد_بابا ایول...بهراد بفهمه کلتومیفهمه..
من+جلوی اونم می ایستم!!!بهاره واسم ازهرچی مهم تره...
محمد_ای کلک چیکارکرده باتو....بابا خیلی ذیل شدی...توکه هیچ وقت شل و ول نبودی؟!پندارعصا قورت داده ی مغرور..
من+دعا میکنم...عاشق شی...دوطرفه ...بفهمی چه حس خوب و بدیه....
محمد_جان من برو برای خودت دعاکن!!!بااین دعاهات....
من+نواب چی شد...
محمد_سه روز دیگه دستگیره داداش...مطمعن باش...
من+خبرمیدی؟!
محمد_چطور؟!
من+والا گفتم این نواب هم خانوممو اذییت کرده...میخوام یایه سیلی توی صورتش...آروم شه...دیگه کابوس نبینه...
محمد_غیرقانونیه...
من+خواهش.
محمد_یه کاریش میکنم....راستی...میخوای بعددستگیری دست ازاین کاربرداری؟!
من+کاراصلیه من پزشکیه..
محمد_ولی...
من+نمیتونم مثل پدرم همسرمو فدا کنم....نمیخوام ادامه بدم...من فقط میخوام کارناتموم پدرمو تموم کنم...
دستشو زد توی شونه ام....
محمد_یه آدرسی ازخانومت برام بنویس....ازامشب مراقبش باشیم این پارسایی ها نقطه ضعف داداش مارو فهمیدن!!!
زنگ زدم سمیرا وآدرسی گرفتم...
محمدروس کاغذی یادداشت کردو گفت:
محمد_تانیرو خبرکنم...خودم مراقبشم..مث سایه....
من+خواهشا جوری که نفهمه..استرس براش خوب نیس...
محمد_بابا عاشق پیشه من اگه بدونم باهات چیکارکرده....چی شد اون جذبه....اون کله شقی و خشکی ظاهرت؟!بابا تویه لبخند نمیزدی...حالا راه به راه واسمون لبخحد مکش مرگ ما میزنه...!!!توهمون پنداری؟!بابا الاغ توگریه نمیکردی؟!ازهمون 13سالگی یادگرفتی بدخلق باشی...مثل سنگ سفت...نگاه هیکلش..دیگه ورزش نمیکنی...یه جوری شل شدی...
من+چرا..ورزش میکنم ...خانومم عاشق سیکس پکمه...مگه میشه زورزش نکنم...
محمد_ایووول بابا چیکارت کرده که راه به راه ازش حرف میزنی...بابا داداش بدون اجازشم آب میخوری؟!
گوشیم به صدا دراومد...بهاربود...اونقدرخوشحال بودم که بابلندی صدام داد زدم!!!!!!
من+بهاره اس.....خدایا شکرت..شکرت..شکرت...
محمد_وردار..قطع میکنه ها...
باتمام سرعتی که میتونستم تماسو جواب دادم...
من_اهم...بله؟!جانم؟!
بهاره+س..سلام...ا..امشب..خ.خواستگاردارم!!ر.راستش میخواستم بگم کدوم رنگو ازش متنفری که بهم نمیادو زشتم میکنه؟!
من_نه!!؟
بهاره+توروخدا سختش نکن.!!
من_همه رنگا به تومیاد....
بهاره+پندار...توروخدا...
من_بهار...حوابت که مثبت نیست...
بهاره+راستشو بگم؟!
من_اره...
بهاره+اگرپای تورو وسط نکشه...منفی...
من_چرا؟!
بهاره+دوست دارم!
من_بهارتوروخدا...خواهش میکنم....ازش نترس..من اینجا کلی آدم دارم...نمیزارم اذیتت کنه..گازش نترس...دکش کن
بهاره+م..من مثل تونترس نیستم...تمام نقطه ضعفم تویی...
من_میدونی ازدواج بایکی دیگه..من که هیچ ...خیانت به خوته..
بهاره+حالت خوبه؟!
من_نه...زودمیام پیشت...
بهاره+میدونی واسه چی زن
۷.۸k
۱۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.