دشمنی پارت ۱۵
جونگکوک:بله
ا.ت:هیششش اروممم تهیونگ نفهمه
جونگکوک:تهیونگ خوابید دوباره
ا.ت:ببین جونگکوک به تهیونگ بگی من ازش خوشم اومده میکشمتاااااااا نباید بفهمهههسهسهه
جونگکوک:وایسا تو ازش؟؟؟؟؟نسوسنسوسحوسن
ا.ت:ریدم نمیتونستییی؟؟؟؟ا.ت خاکتوسرتتستاسنستست
جونگکوک:وای ذوققققیییلساستسن
ا.ت:کوفت..بهش بگی میکشمتا ببین دیگه نگم بهت
(تهیونگ از بالای پله ها)
تهیونگ:چرا نگه؟خودم میفهمیدم به هر حال(پوزخند)
ا.ت:.....ب......ب......ب........
تهیونگ: ب...ب...ب..چی؟میفهمیدم به هر حال بانو
ا.ت:ب...ب....ببین م......من....منظورم این ن...نبو..د
تهیونگ:پس یعنی دوسم نداری؟(پوزخند)
جونگکوک:ریدم بازی داره کثیف میشه من میرم
(بدو بدو رفت تو حیاط )
ا.ت:جونگکوک وایسااااا
تهیونگ:چرا نگرانی؟؟(پوزخند)
ا.ت:من؟؟؟برا چی گی گفته؟؟؟
تهیونگ:جواب سوالمو ندادی.
ا.ت:..............
تهیونگ:پس دوسم نداری
ا.ت:نه نهه چرا دارم
تهیونگ:(پوزخند)
ا.ت:نههههه منطورمسمسمسمسنحس اینه کهههههطههسههسهطه واییییییییییی ساخساسخسد چرا انقد اذیتم میکنی؟
تهیونگ:چون دوست دا.........
(جونگکوک بدو بدو اومد تو)
جونگکوک:اینجاست.
تهیونگ:به افرا................
ا.ت:خودم میرم.
تهیونگ:ا.ت
ا.ت:راجبش حرف زدیم.
(ا.ت اومد که بره)
تهیونگ:وایسا
ا.ت:ب..بله؟
تهیونگ:این لازمت میشه
(تفنگو گرفت سمت ا.ت ا.تم ازش گرفت گذاشت تو کمر لباسش سه تایی رفتن بیرون )
لایک کنید افرین
ا.ت:هیششش اروممم تهیونگ نفهمه
جونگکوک:تهیونگ خوابید دوباره
ا.ت:ببین جونگکوک به تهیونگ بگی من ازش خوشم اومده میکشمتاااااااا نباید بفهمهههسهسهه
جونگکوک:وایسا تو ازش؟؟؟؟؟نسوسنسوسحوسن
ا.ت:ریدم نمیتونستییی؟؟؟؟ا.ت خاکتوسرتتستاسنستست
جونگکوک:وای ذوققققیییلساستسن
ا.ت:کوفت..بهش بگی میکشمتا ببین دیگه نگم بهت
(تهیونگ از بالای پله ها)
تهیونگ:چرا نگه؟خودم میفهمیدم به هر حال(پوزخند)
ا.ت:.....ب......ب......ب........
تهیونگ: ب...ب...ب..چی؟میفهمیدم به هر حال بانو
ا.ت:ب...ب....ببین م......من....منظورم این ن...نبو..د
تهیونگ:پس یعنی دوسم نداری؟(پوزخند)
جونگکوک:ریدم بازی داره کثیف میشه من میرم
(بدو بدو رفت تو حیاط )
ا.ت:جونگکوک وایسااااا
تهیونگ:چرا نگرانی؟؟(پوزخند)
ا.ت:من؟؟؟برا چی گی گفته؟؟؟
تهیونگ:جواب سوالمو ندادی.
ا.ت:..............
تهیونگ:پس دوسم نداری
ا.ت:نه نهه چرا دارم
تهیونگ:(پوزخند)
ا.ت:نههههه منطورمسمسمسمسنحس اینه کهههههطههسههسهطه واییییییییییی ساخساسخسد چرا انقد اذیتم میکنی؟
تهیونگ:چون دوست دا.........
(جونگکوک بدو بدو اومد تو)
جونگکوک:اینجاست.
تهیونگ:به افرا................
ا.ت:خودم میرم.
تهیونگ:ا.ت
ا.ت:راجبش حرف زدیم.
(ا.ت اومد که بره)
تهیونگ:وایسا
ا.ت:ب..بله؟
تهیونگ:این لازمت میشه
(تفنگو گرفت سمت ا.ت ا.تم ازش گرفت گذاشت تو کمر لباسش سه تایی رفتن بیرون )
لایک کنید افرین
۲.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.