عاشقانه
فصل پاییز است و دلبر هم به دام افتاده است
بهر بوسه هردولبهامان دهن بگشاده است
ناز می اید به روی زرد برگ عاشقی
هردوچشم عاشقش در آسمان افتاده است
گفتمش دریای زیبای شمالی نازنین
گفت ماه ام بادوابرو در محاق استاده است
باز می اید صدای قار قار یک کلاغ
گوئیا مهرش کمی دل را به آبان داده است
منتهای دلبری گشته درختان خزان
یار ما بااسبِ زردش درمیان جاده است
بازهم فصل خزان آمد نگارم درقفس
سوت دارد برلبش گویی که او دل داده است
توتیای چشم کردم خاک برگ مهر را
هردوچشمم انگبین و قلب من هم ساده است
توخدای قلب من گشتی بهار عاشقی
دل دهم براهت دل بر دلم بنهاده است
بهر بوسه هردولبهامان دهن بگشاده است
ناز می اید به روی زرد برگ عاشقی
هردوچشم عاشقش در آسمان افتاده است
گفتمش دریای زیبای شمالی نازنین
گفت ماه ام بادوابرو در محاق استاده است
باز می اید صدای قار قار یک کلاغ
گوئیا مهرش کمی دل را به آبان داده است
منتهای دلبری گشته درختان خزان
یار ما بااسبِ زردش درمیان جاده است
بازهم فصل خزان آمد نگارم درقفس
سوت دارد برلبش گویی که او دل داده است
توتیای چشم کردم خاک برگ مهر را
هردوچشمم انگبین و قلب من هم ساده است
توخدای قلب من گشتی بهار عاشقی
دل دهم براهت دل بر دلم بنهاده است
۱۷.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۱