رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۸۸
منیجر:الان باید به پی دی نیم بگید (قول مرحله ی آخر😐😂😂🤣) کوک:اوکی منیجر از سر راه رفت این مرحلم به خوبی و خوشی کنار گذاشتیم من:هوفففف کوک:بخیر گذشت رفتیم سمت اتاق پی دی نیم من:جونگ کوک پشیمون شدم برگردیم😐😂😂😂 داشتم میرفتم که گرفتم کوک:وایسا دیگه تا اینجا اومدیم من:😓😓دارم سکته میکنم(انگار میخوان ببرن آمپولت بزنن😐😂😂🤣) کوک:بیا بریم تو دیگه آخرشه به در نگاه میکردم لرز تنمو میگرفت بعد جونگ کوک در زد کوک:آروم باش نفس عمیق بکش پی دی نیم:بیاااااا توووووووو😲😲😲(همه جا لرزید😂چته😐)من:داد میزنه😭(😂🤣😂😂😂) کوک:اخلاقشه بیا بعد رفتیم تو کوک:سلام پی دی نیم:اوه جونگ کوک بیا تو من:نه دیگه رفتیم تو کوک:ام ببخشید مزاحم شدیم میخواستیم راجب یه مسئله ای صحبت کنیم پی دی نیم:بشینید گائول تو هم بشین من:بله نشستیم پی دی نیم :خوب بگید کوک:ام راستش راستش منو گائول اهم باهم رابطه داریم پی دی نیم:وااتتتتتتت من:یاخدا😨 هر دو مون آب دهنمونو قورت دادیم کوک:رابطه داریم پی دی نیم:چند وقته کوک:نه ماهه پی دی نیم:بعد الان باید به من بگید کوک:نتونستیم راستش گائول نمیخواست نظرتون پی دی نیم:عرضم به حضورت من هیچ مشکلی با این قضیه ندارم کوک:اگر هر گونه قرار دادیم بود که امضا کنم پی دی نیم:نه میتونی بازم تو کمپانی ادامه بدی کوک:پس هیچ مشکلی ندارید پی دی نیم:نه فقط گائول نمیتونه تو کمپانی کار کنه کوک:آه من:باشه مشکلی ندارم پی دی نیم:خیله خوب میتونید برید رفتیم بیرون که داشتم بیهوش میشدم که جونگ کوک گرفتم کوک:گائول خوبی من:حس میکنم ۱۰ کیلو وزن کم کردم😑😩(شدم ۳۰ کیلو😂🤣🤣) کوک:بیا بریم من:تموم شد کوک:آره من:لعنتی انقدر ترسناک بود جلوش کم آوردم کوک:بیا بیا بریم من:قندم افتاد(انگار چی شده😐😂🤣🤣🤣انگار با جن رو به رو شدم😐😂😂🤣به خدا اون دادی که بیرون زد من به جا گائول شاشیدم به خودم😂😂🤣) کوک:بریم خونه برات شیرموز درست میکنم من:اتفاقا شیرموز خونم افتاده منو برد که منیجر دوباره اومد جلو من:ای خدا اینو ردش کن فقط کوک:بیا منیجر:چی شد من:لئوناردو داوینچی شد😂😂🤣🤣 هههههههههههههههههه منیجر:🔪🔪🔪🔪🔪😐 من:ببخشید کوک:نمیری 😂(کودوم آدمیو دیدی با منجیر شوخی کنه😂😂🤣) من:فکر کنم فشارم افتاده منیجر:گفتید من:نه پ ساختیم😂🤣🤣🤣هههههه منیجر:دیگه داره شورش در میادا😡(کم کم داره شورش در میاد😂😂🤣😐اینجوری ادامه بدم جونگ کوک و ازم میگیرن😐😂😂🤣) کوک:گفتیم فقط گائول نمی تونه بیاد کمپانی منیجر:اوکی میتونید برید کوک:بله رفتیم بیرون از کمپانی کوک:بیا من تو رو میکشم😂 من:همین الانشم مردم😑😂 کوک:عه پس منم باید مرده باشم اولین باره یکی با منیجر اینجوری حرف میزنه من:😂
۲۰.۱k
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.