عضو جدید پارت 5
ا. ت رفت سرویس بهداشتی
نامجون : ته یونگ نظرت عوض شد
جونگ کوک: دختره خیلی با استعداده
جین: نمیشه دستی دستی ولش کنیم اون خیلی با استعداده
تهیونگ: باشه باشه ولم کنید
پرش زمانی به یه ماه بعد
ویو ا. ت:
امروز میخوام با داداشم برم بیرون
لباسمو پوشیدم.... اسلاید دو
موهامو خرگوشی بستم
کیفمو گرفتم رفتم تو حال
اعضا : صبح بخیر
ا. ت: صبح بخیر
جونگ کوک: بیرون میخوای بری؟
ا. ت: آره
تهیونگ: میشه ماهم بیایم
ا. ت: میدونم ناراحت میشی ولی نه
تهیونگ: باشه 🥺
بعد رفتم سوار ماشین شدم
ویو تهیونگ:
تهیونگ:مشکوک بود
جونگ کوک : شیطونه میگه بریم دنبالش ببنیم چیکار میکنه
تهیونگ: بریم
جونگ کوک: بریم
جیمین: منم میام
سوار ماشین شدیم
رفت داخل پاساژ ما هم یه پسره بغل کرد
تهیونگ: میدونستم مشکوک بود
رفتن تو کافه ماهم رفتم
ویو ا. ت : داشتم شیک شکلات میخوردم
که یه صدای آشنا گفت ا. ت
ته و کوک جیمین بود
ا. ت: سلام
پسرا: سلام
جیمین: دوست پسرته
یه چشمک به داداشم زدم
ا. ت: آره
تهیونگ: چرا به ما نگفتی
ا. ت: گفتم بزار یکم بگذره بعد
د. ت: ا. ت عزیزم میشه اون دستمالو بدی
ا. ت: آره عشقم
جونگ کوک: توهم ایرانی
ا. ت: آره
زدیم زیر خنده
ا. ت: خنگا این برادرمه
د. ت: ا. ت عزیزم
ا.ت: زارت 🤣
بعد از کلی خندیدن
رفتیم کمپانی ا. ت: سلام
اعضا : سلام
رفتم لباسمو عوض کردم اومدم تو حال
ماجرا داداشم با پسرا گفتم
جین»: جررررر
یکی از کار کنا بهم گفت برم اتاق پی دی نیم
رفتم داخل
ا. ت : سلام
پی دی نیم : سلام
ا. ت: اتفاقی اوفتاده
پی دی نیم : نه فقط یه مسابقه زیبایی هست برات شرکت کنم
ا. ت: اوهوم
بعد برگشتم پیش پسرا
نامجون : ته یونگ نظرت عوض شد
جونگ کوک: دختره خیلی با استعداده
جین: نمیشه دستی دستی ولش کنیم اون خیلی با استعداده
تهیونگ: باشه باشه ولم کنید
پرش زمانی به یه ماه بعد
ویو ا. ت:
امروز میخوام با داداشم برم بیرون
لباسمو پوشیدم.... اسلاید دو
موهامو خرگوشی بستم
کیفمو گرفتم رفتم تو حال
اعضا : صبح بخیر
ا. ت: صبح بخیر
جونگ کوک: بیرون میخوای بری؟
ا. ت: آره
تهیونگ: میشه ماهم بیایم
ا. ت: میدونم ناراحت میشی ولی نه
تهیونگ: باشه 🥺
بعد رفتم سوار ماشین شدم
ویو تهیونگ:
تهیونگ:مشکوک بود
جونگ کوک : شیطونه میگه بریم دنبالش ببنیم چیکار میکنه
تهیونگ: بریم
جونگ کوک: بریم
جیمین: منم میام
سوار ماشین شدیم
رفت داخل پاساژ ما هم یه پسره بغل کرد
تهیونگ: میدونستم مشکوک بود
رفتن تو کافه ماهم رفتم
ویو ا. ت : داشتم شیک شکلات میخوردم
که یه صدای آشنا گفت ا. ت
ته و کوک جیمین بود
ا. ت: سلام
پسرا: سلام
جیمین: دوست پسرته
یه چشمک به داداشم زدم
ا. ت: آره
تهیونگ: چرا به ما نگفتی
ا. ت: گفتم بزار یکم بگذره بعد
د. ت: ا. ت عزیزم میشه اون دستمالو بدی
ا. ت: آره عشقم
جونگ کوک: توهم ایرانی
ا. ت: آره
زدیم زیر خنده
ا. ت: خنگا این برادرمه
د. ت: ا. ت عزیزم
ا.ت: زارت 🤣
بعد از کلی خندیدن
رفتیم کمپانی ا. ت: سلام
اعضا : سلام
رفتم لباسمو عوض کردم اومدم تو حال
ماجرا داداشم با پسرا گفتم
جین»: جررررر
یکی از کار کنا بهم گفت برم اتاق پی دی نیم
رفتم داخل
ا. ت : سلام
پی دی نیم : سلام
ا. ت: اتفاقی اوفتاده
پی دی نیم : نه فقط یه مسابقه زیبایی هست برات شرکت کنم
ا. ت: اوهوم
بعد برگشتم پیش پسرا
۱۶.۲k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.