دلم حوالی سال های ٤٧،٤٨ را میخواهد...
دلم حوالی سال های ٤٧،٤٨ را میخواهد...
دلم میخواهد چادر گلگلی ام را سر کنم
و نذری مادرم را برایتان بیاورم
دلم میخواهد کاسه ی شعله زرد را
با گل های محمدی پر کنی
و برایم بیاوری،
دلم میخواهد مادرت زنگ خانه مان را
به صدا در بیاورد و در گوش مادرم
مرا برایت بخواهد،
و تو با کت شلوار مشکی دامادی ات و من چادر سفید مادربزرگم
لبخند از چشمانمان جاری شود...
من
تو
چای دارچینی
و یک عمر خوشبختی.... #صبور_پورزارع
دلم میخواهد چادر گلگلی ام را سر کنم
و نذری مادرم را برایتان بیاورم
دلم میخواهد کاسه ی شعله زرد را
با گل های محمدی پر کنی
و برایم بیاوری،
دلم میخواهد مادرت زنگ خانه مان را
به صدا در بیاورد و در گوش مادرم
مرا برایت بخواهد،
و تو با کت شلوار مشکی دامادی ات و من چادر سفید مادربزرگم
لبخند از چشمانمان جاری شود...
من
تو
چای دارچینی
و یک عمر خوشبختی.... #صبور_پورزارع
۵.۶k
۱۲ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.