عاشقانه
برگها را تا خزان بر روی دوشِ باد برد
تازه فهمیدم که غم را میشود از یاد برد
باد و باران هم تبانی کرده اند این روزها
ناودان روی لبانش هر چه می افتاد برد
کوچه سرمست از ترنمهای یادت میشود
ظاهر اردیبهشتی را تب خـــرداد برد
زندگی زیبایی محض است باور میکنی
عشق را هم میتوان تا ناکـــجا آباد برد
دفترم را رو به چتر خاطرت وا میکنم
خاطراتت هر چه غیر از عشق یادم داد برد
تازه فهمیدم که غم را میشود از یاد برد
باد و باران هم تبانی کرده اند این روزها
ناودان روی لبانش هر چه می افتاد برد
کوچه سرمست از ترنمهای یادت میشود
ظاهر اردیبهشتی را تب خـــرداد برد
زندگی زیبایی محض است باور میکنی
عشق را هم میتوان تا ناکـــجا آباد برد
دفترم را رو به چتر خاطرت وا میکنم
خاطراتت هر چه غیر از عشق یادم داد برد
۷.۲k
۰۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.