پارت ۱۳
اول زنگ زدم به جنی ...
جنی: الو ا.ت ا.ت چرا یه روز جواب نمیدی حالت خوبه ؟
یونا:معذرت می خوام من یونا نیستم
جنی : چی میگی منظورت چیه
یونا:ببخشید میشه خودتون رو معرفی کنین
_م من .. ببخشید شما مامانشی؟
+نه معرف کن خودتو
_کیم جنی هستم تو بوسان تو مدرسه باهاش اشنا شدم دوسال ازش بزرگترم
و چند سال ندیده بودمش که الان تو سئولم و تو سئول دیدمش
+جنی.......
_ببخشید صدای شما واسم اشناس من میشناسمتون ...میشه خودتو معرفی کنین
+جنی تو منو خوب میشناسی ... فک کن ... مم من من یونام
_یونا؟؟ میشناسم ...... تو تو تو یونایی..... چرا با گوشی ا.ت زنگ زدی
_من خواهر مخفی ا.ت هستم .... رک و راست بهت میگم ... ا.ت خودکشی کرده
+چی چی ا.ت ا.ت خود.....خودکشی کرده چراااا
+ فک کنم بدونی لازم نیست بگم ..... دکتر گفته زنده موندنش درصدش خیلی کمه فعلا یه چند سال میمونه کما .. شاید بعد اینکه بهوش بیاد فراموشی بگیره
_ چی یونااا جواب بده یونا ..... گوشی رو قطع کردی .. یونا
یونا : گوشی رو قطع کردم حوصله نداشتم دیگه به اون هیون زنگ بزنم
مامان : تو بیمارستان نشستم
الان حس میکنم مادر بودن چطوری
نباید با ا.ت بد بودم الان اگه ا.ت بمیره من چطور
زندگی کنم که ما دلیل مرگش بودیم
نباید به حرف سوهیون گوش میدادم (باباش) نباید میزاشتم نه با یونا
نه با ا.ت بد باشه
من من خیلی متاسفم
یونا : داشتم تنهایی قدم میزدم که بابا
زنگ زد
چی بابا زنگ زده بعد سال ها سال بالاخره گفت بزار به یونا هم زنگ بزنم
جواب دادم
+ چه عجب
_ یونا الان کجایی
+ چیکارداری
_ من پدرتم بگوو کجایی
+ من کسی به نام پدر ندارم
_.یونا مثل ادم باهام حرف بزن
_ متاسفانه من ادمم .. شما حیونی... راستش می خوام بگم جوری که منو زجر دادی منو اذیت کردی منو کتک زدی اون کار هارو با ا.ت نکن میدونی چرا ا.ت مثل من نیست انتقامش رو ازت میگیره
_ یوناااا چی میگی . یونا
+ دیگه منو دخترت ندون
یونا : قطع کردم ..
هعی حالم بد بود
مستقیم رفتم خونه
و خوابیدم
.....لایک کون 🗿
جنی: الو ا.ت ا.ت چرا یه روز جواب نمیدی حالت خوبه ؟
یونا:معذرت می خوام من یونا نیستم
جنی : چی میگی منظورت چیه
یونا:ببخشید میشه خودتون رو معرفی کنین
_م من .. ببخشید شما مامانشی؟
+نه معرف کن خودتو
_کیم جنی هستم تو بوسان تو مدرسه باهاش اشنا شدم دوسال ازش بزرگترم
و چند سال ندیده بودمش که الان تو سئولم و تو سئول دیدمش
+جنی.......
_ببخشید صدای شما واسم اشناس من میشناسمتون ...میشه خودتو معرفی کنین
+جنی تو منو خوب میشناسی ... فک کن ... مم من من یونام
_یونا؟؟ میشناسم ...... تو تو تو یونایی..... چرا با گوشی ا.ت زنگ زدی
_من خواهر مخفی ا.ت هستم .... رک و راست بهت میگم ... ا.ت خودکشی کرده
+چی چی ا.ت ا.ت خود.....خودکشی کرده چراااا
+ فک کنم بدونی لازم نیست بگم ..... دکتر گفته زنده موندنش درصدش خیلی کمه فعلا یه چند سال میمونه کما .. شاید بعد اینکه بهوش بیاد فراموشی بگیره
_ چی یونااا جواب بده یونا ..... گوشی رو قطع کردی .. یونا
یونا : گوشی رو قطع کردم حوصله نداشتم دیگه به اون هیون زنگ بزنم
مامان : تو بیمارستان نشستم
الان حس میکنم مادر بودن چطوری
نباید با ا.ت بد بودم الان اگه ا.ت بمیره من چطور
زندگی کنم که ما دلیل مرگش بودیم
نباید به حرف سوهیون گوش میدادم (باباش) نباید میزاشتم نه با یونا
نه با ا.ت بد باشه
من من خیلی متاسفم
یونا : داشتم تنهایی قدم میزدم که بابا
زنگ زد
چی بابا زنگ زده بعد سال ها سال بالاخره گفت بزار به یونا هم زنگ بزنم
جواب دادم
+ چه عجب
_ یونا الان کجایی
+ چیکارداری
_ من پدرتم بگوو کجایی
+ من کسی به نام پدر ندارم
_.یونا مثل ادم باهام حرف بزن
_ متاسفانه من ادمم .. شما حیونی... راستش می خوام بگم جوری که منو زجر دادی منو اذیت کردی منو کتک زدی اون کار هارو با ا.ت نکن میدونی چرا ا.ت مثل من نیست انتقامش رو ازت میگیره
_ یوناااا چی میگی . یونا
+ دیگه منو دخترت ندون
یونا : قطع کردم ..
هعی حالم بد بود
مستقیم رفتم خونه
و خوابیدم
.....لایک کون 🗿
۳.۷k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.