عشق بی انتها پارت ۹۰
#بوساگ
رفت سر میز نشست منم رفتم نشستم صبحونمونو خوردیم و من پاشد میزو جمع کردم کوک:نظرت چیه باهم ظرفارو بشوریم من:باشه کوک:بریم رفتیم باهم ظرفارو شستیم یه خورده هم از دیشب مونده بود اونارم باهم شستیم که جونگ کوک یخورده کف مالید رو دماغم من:یااا منم مالیدم بهش من:آهان بیا اینم از طرف من یه زبون درازی کردم دوباره کف مالید زد زیر خنده من:نکن کوک:میکنم ظرفارو شستیم من:کوک بریم کوک:صبر کن صورتتو پاک کن من:خودتم صورتتو پاک کن قیافشو کوک:مگه قیافم چشه من:خیلی چشه کوک:خوب چشه من:خوشگل کوک:عه من:آره عزیزم یهو دستمو گرفت سریع کشید یه دستشم گذاشت رو صورتم کوک:بیا اینجا ببینم لب پایینمو سریع مابین لباش گرفت منم لب بالاشو گرفتم لب پایینمو مک میزد منم لب بالاشو بعد زبونشو زد به زبونم و با کم آوردن نفس از هم جدا شدیم من:خوب بریم کوک:بریم من:آهان یه چیزی یادم رفت کوک:چی من:وایسا رفتم تو اتاق اون عطررو برداشتم و زدم به خودم و گذاشتم کنار و رفتم پیش کوک من:عطرمو یادم رفت کوک:خوب شد کی زدی من:خوب بریم کوک:به نظرم پیاده بریم من:عا آره یکم قدم بزنیم کوک:پس بریم دستشو به سمتم آورد و دستشو گرفتم و باهم از خونه پیاده رفتیم به سمت کمپانی تو راه قدم میزدیم که یه نسیم خنک خورد به صورتم من:آخیی چه خنک بود کوک:آره من:خورد تو صورتم کوک:غلط کرد من:هی به بادم حسودی میکنی کوک:ببخشید ببخشید خیر سرم گفتم مال منی نگفتم دیشب اون همه رزه برا کی خوندم😑 من:اوو آره ولی یه گوشم دروازس کوک:عه پس یه بار دیگه میگم من:نه غلط کردم فهمیدم فهمیدم کوک:هوفففف من:آره هوففف کوک:خیلی دوست داری منو حرص بدی من:ناح بیشتر دوست دارم بکشمت کوک:دلت میاد منو بکشی بدون منو بکشی از اون دنیا هرطورشده میام میبرمت پیشه خودم یا تو میای یا من میام میبرمت من:هوم خوب معلومه باهات میام مثلا قول دادیم حتی تو روز مرگمونم کنارهم بمونیم مگه نه کوک:آره درسته همینطورم هست و میشه نمیشه توش در کار نیست من:اصلا گور بابای نمیشه کوک:دقیقا گور باباش من:😂 کوک:نخند لعنتی من:هی شما که میخندی به فکر این قلب من نیستی چی کوک:شما اگه قلب منو نکندی من:میخوای بکنم کوک:بکن منم مال تو رو میکنم یا من مال خودمو میکنم توهم ما خودتو من:اوه خوبه بعد دستمونو بردیم سمت قلبامون بعد مثلا کندیم بعد کوک همون دستشو فوت کرد منم فوت کردم کوک:آه انگار واقعا خورد من:آره مال منم همینطور خورد تو صورتم کوک:الان بیشتر از همیشه عاشقت شدم من:منم همینطور گونه هامو دیدی سرخ شده کوک:مال منو دیدی تو من:آره سرخ شدی کوک:توهم خیلی گوگولی شدی انقدر تو حس رفته بودیم که نفهمیدیم کی رسیدیم من:آه جونگ کوک رسیدیم کوک:آیشش چینچا زمان با تو اینه برق و باد گذست نمیخوام ولت کنم
رفت سر میز نشست منم رفتم نشستم صبحونمونو خوردیم و من پاشد میزو جمع کردم کوک:نظرت چیه باهم ظرفارو بشوریم من:باشه کوک:بریم رفتیم باهم ظرفارو شستیم یه خورده هم از دیشب مونده بود اونارم باهم شستیم که جونگ کوک یخورده کف مالید رو دماغم من:یااا منم مالیدم بهش من:آهان بیا اینم از طرف من یه زبون درازی کردم دوباره کف مالید زد زیر خنده من:نکن کوک:میکنم ظرفارو شستیم من:کوک بریم کوک:صبر کن صورتتو پاک کن من:خودتم صورتتو پاک کن قیافشو کوک:مگه قیافم چشه من:خیلی چشه کوک:خوب چشه من:خوشگل کوک:عه من:آره عزیزم یهو دستمو گرفت سریع کشید یه دستشم گذاشت رو صورتم کوک:بیا اینجا ببینم لب پایینمو سریع مابین لباش گرفت منم لب بالاشو گرفتم لب پایینمو مک میزد منم لب بالاشو بعد زبونشو زد به زبونم و با کم آوردن نفس از هم جدا شدیم من:خوب بریم کوک:بریم من:آهان یه چیزی یادم رفت کوک:چی من:وایسا رفتم تو اتاق اون عطررو برداشتم و زدم به خودم و گذاشتم کنار و رفتم پیش کوک من:عطرمو یادم رفت کوک:خوب شد کی زدی من:خوب بریم کوک:به نظرم پیاده بریم من:عا آره یکم قدم بزنیم کوک:پس بریم دستشو به سمتم آورد و دستشو گرفتم و باهم از خونه پیاده رفتیم به سمت کمپانی تو راه قدم میزدیم که یه نسیم خنک خورد به صورتم من:آخیی چه خنک بود کوک:آره من:خورد تو صورتم کوک:غلط کرد من:هی به بادم حسودی میکنی کوک:ببخشید ببخشید خیر سرم گفتم مال منی نگفتم دیشب اون همه رزه برا کی خوندم😑 من:اوو آره ولی یه گوشم دروازس کوک:عه پس یه بار دیگه میگم من:نه غلط کردم فهمیدم فهمیدم کوک:هوفففف من:آره هوففف کوک:خیلی دوست داری منو حرص بدی من:ناح بیشتر دوست دارم بکشمت کوک:دلت میاد منو بکشی بدون منو بکشی از اون دنیا هرطورشده میام میبرمت پیشه خودم یا تو میای یا من میام میبرمت من:هوم خوب معلومه باهات میام مثلا قول دادیم حتی تو روز مرگمونم کنارهم بمونیم مگه نه کوک:آره درسته همینطورم هست و میشه نمیشه توش در کار نیست من:اصلا گور بابای نمیشه کوک:دقیقا گور باباش من:😂 کوک:نخند لعنتی من:هی شما که میخندی به فکر این قلب من نیستی چی کوک:شما اگه قلب منو نکندی من:میخوای بکنم کوک:بکن منم مال تو رو میکنم یا من مال خودمو میکنم توهم ما خودتو من:اوه خوبه بعد دستمونو بردیم سمت قلبامون بعد مثلا کندیم بعد کوک همون دستشو فوت کرد منم فوت کردم کوک:آه انگار واقعا خورد من:آره مال منم همینطور خورد تو صورتم کوک:الان بیشتر از همیشه عاشقت شدم من:منم همینطور گونه هامو دیدی سرخ شده کوک:مال منو دیدی تو من:آره سرخ شدی کوک:توهم خیلی گوگولی شدی انقدر تو حس رفته بودیم که نفهمیدیم کی رسیدیم من:آه جونگ کوک رسیدیم کوک:آیشش چینچا زمان با تو اینه برق و باد گذست نمیخوام ولت کنم
۱۰.۲k
۱۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.