*راز دل*
*راز دل*
کیهان :
سرمو گذاشتم رو میز ونگاهم به پنجره بود احساس بدی داشتم ولی سکوت کردم نمی دونستم چه تصمیمی بگیرم
با صدای چشامو بستم باید سعی می کردم آروم باشم
- کیهان
چشامو باز کردم نگاش کردم
تو چشام نگاه کرد وگفت : خوبی
- خوبم .
چشاش پر اشک بود
ماه وش : کیهان نمی خوام از دستت بدم دوست دارم
اشکش سرازیر شد
- چرا گریه می کنی واین حرفو می زنی
ماه وش : اون روز تو بالکن یکی از پشت منو گرفت وتهدیدم کرد یه مرد بود بخا....
- چی میگی ماه وش ...الان باید بگی
باید دوربین ها رو چک می کردم ولی هر چی نگاه می کردم چیزی نبود انگار سیستمشون بهم ریخته بود
- ماه وش صداشو قبلا شنیدی
ماه وش : نه
- به چی تهدیدت کرد
ماه وش : گفت تو رو می کشه یا یه کاری می کنه نتونی منو نگاه کنی ...
گریه نمی زاشت حرف بزنه بغلش کردم وگفتم : گریه نکن عزیزم
ماه وش : می ترسم کیهان نمی خوام بخاطر من بلایی سرت بیاد
- چی میگی عزیزم هیچ اتفاقی نمی افته
اشک هاش رو پاک کردم وبرای عوض شدن حالش گفتم : چه لباس خواب خوشگلی پوشیدی
مظلوم نگام کرد بغلش کردم گذاشتمش رو تخت موهاشو ناز کردم وگفتم : قول میدم اتفاقی نیفته از چی می ترسی
- اون راحت اومده بود تو اتاقت اگه بلایی سرت میومد چی
- مشکلی پیش نمیاد من می دونم مشکل از کجاست پس دیگه اروم باش
دستشو گرفتم وبوسیدم دستشو گذاشت رو صورتم وخودشو کشید بالا لبمو بوسید همراهیش کردم دستاشو دور گردنم انداخت
- چه خوب همیشه اینجوری بترسی .
با اخم نگام کرد خندیدم وگفتم : شوخی کردم بقیه بوسه ات کو
دستاشو دور کمرم انداخت وفشار داد لبخندش پراز شیطنت بود
- خواهش می کنم فقط قصدت گاز گرفتن نباشه
ماه وش : نه عزیزم
بهم چسبید وسرشو تو سینم قایم کرد لحافو کشیدم روش وموهاش رو اروم نازم می کردم نفساش می خورد به سینم نگاش می کردم سرشو اورد بالا وگفت : درموردم چی فکر کردی
سوالی نگاش کردم وگفتم : در مورد چی ؟!
تو چشام نگاه کردوگفت : اون کبودی ها رو میگم
- داشتم دیونه می شدم می دونستم یه مشکلی پیش اومده
ماه وش : بهم شک نکردی
نگاش کردم وبا حرص بازوشو گاز گرفتم جیغ زد ومحکم زد تو صورتم گونه ام آتیش گرفت
- حتا حرف زدنش دیونه ام می کنه
با حرص گفت : چرا انقدر رو من حساسیت نشون میدی بعد
با بوسه ام سا کتش کردم وآروم گفتم : نگوووو تو با همه فرق داری عمر منی
لبخند زد وچشاشو بست آرومش با اون برام غیر قابل باور بود چراحسی که باهاش داشتم با اون دوتا متفاوت بود
کیهان :
سرمو گذاشتم رو میز ونگاهم به پنجره بود احساس بدی داشتم ولی سکوت کردم نمی دونستم چه تصمیمی بگیرم
با صدای چشامو بستم باید سعی می کردم آروم باشم
- کیهان
چشامو باز کردم نگاش کردم
تو چشام نگاه کرد وگفت : خوبی
- خوبم .
چشاش پر اشک بود
ماه وش : کیهان نمی خوام از دستت بدم دوست دارم
اشکش سرازیر شد
- چرا گریه می کنی واین حرفو می زنی
ماه وش : اون روز تو بالکن یکی از پشت منو گرفت وتهدیدم کرد یه مرد بود بخا....
- چی میگی ماه وش ...الان باید بگی
باید دوربین ها رو چک می کردم ولی هر چی نگاه می کردم چیزی نبود انگار سیستمشون بهم ریخته بود
- ماه وش صداشو قبلا شنیدی
ماه وش : نه
- به چی تهدیدت کرد
ماه وش : گفت تو رو می کشه یا یه کاری می کنه نتونی منو نگاه کنی ...
گریه نمی زاشت حرف بزنه بغلش کردم وگفتم : گریه نکن عزیزم
ماه وش : می ترسم کیهان نمی خوام بخاطر من بلایی سرت بیاد
- چی میگی عزیزم هیچ اتفاقی نمی افته
اشک هاش رو پاک کردم وبرای عوض شدن حالش گفتم : چه لباس خواب خوشگلی پوشیدی
مظلوم نگام کرد بغلش کردم گذاشتمش رو تخت موهاشو ناز کردم وگفتم : قول میدم اتفاقی نیفته از چی می ترسی
- اون راحت اومده بود تو اتاقت اگه بلایی سرت میومد چی
- مشکلی پیش نمیاد من می دونم مشکل از کجاست پس دیگه اروم باش
دستشو گرفتم وبوسیدم دستشو گذاشت رو صورتم وخودشو کشید بالا لبمو بوسید همراهیش کردم دستاشو دور گردنم انداخت
- چه خوب همیشه اینجوری بترسی .
با اخم نگام کرد خندیدم وگفتم : شوخی کردم بقیه بوسه ات کو
دستاشو دور کمرم انداخت وفشار داد لبخندش پراز شیطنت بود
- خواهش می کنم فقط قصدت گاز گرفتن نباشه
ماه وش : نه عزیزم
بهم چسبید وسرشو تو سینم قایم کرد لحافو کشیدم روش وموهاش رو اروم نازم می کردم نفساش می خورد به سینم نگاش می کردم سرشو اورد بالا وگفت : درموردم چی فکر کردی
سوالی نگاش کردم وگفتم : در مورد چی ؟!
تو چشام نگاه کردوگفت : اون کبودی ها رو میگم
- داشتم دیونه می شدم می دونستم یه مشکلی پیش اومده
ماه وش : بهم شک نکردی
نگاش کردم وبا حرص بازوشو گاز گرفتم جیغ زد ومحکم زد تو صورتم گونه ام آتیش گرفت
- حتا حرف زدنش دیونه ام می کنه
با حرص گفت : چرا انقدر رو من حساسیت نشون میدی بعد
با بوسه ام سا کتش کردم وآروم گفتم : نگوووو تو با همه فرق داری عمر منی
لبخند زد وچشاشو بست آرومش با اون برام غیر قابل باور بود چراحسی که باهاش داشتم با اون دوتا متفاوت بود
۲۵.۴k
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.