زن رسیده

زن رسیده
به بی وزنی خواب، گره خورده
به چَشم های سه بعدی پنجره
رگ های بریده اش آماس
در ضلع دوم دست هات
جیغ می کشد دشت
تا سکوت پنجره
در فرم دیگری
گل بگیرد در صورت باد
نور را کشیده
به آبی رگ ها...
با نبضی تند
تا زن حواسش را گم نکند
لای شب بوها و سر نخورد
بر صدسال تنهایی مریم
از گلوی این سطرها
مجال آفتاب چکیده می شود
بر هفت پنجره
برنصف النهار موهاش



#مریم_گمار
دیدگاه ها (۱)

مردی که تو را ندارد ...شب ها به آینه می گوید شب بخیر آرام مث...

نامت رابرروی دفتر قلبم می نویسملمست می کنم با واژگان عاشقانه...

#صبحبخیر

#صبحبخیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط