حوس عشق پارت ۴۸
صبحونه رو خوردیم و من پاشدم میز جمع کردم رفتم نشستم رو مبل جونگ کوک رفت تو اتاق یهو دیدم انگار یکی با لحن بچگونه پشت گوشم حرف میزد بعد دیدم جونگ کوک یه عروسک کرده تو دستش بعد داره میچرخونش همون موقع شروع کرد به خوندن با همون عروسک بعد اومد جلو نوک عروسک و زد به دماغم بعد آهنگ خوندنش تموم شد همون موقع عروسکه رو گرفتم حالا بکش بکش کوک:نه نه خفه شدم نه ولی من هنوز ادامه میدادم یهو اومد بالا منو کشید جلو خودش بعد بازوها منو گرفت کشیدم پایین
۱۴۲.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.