-بہ سرم زد يڪ شب ناشناس امتحانش ڪنم
-بہ سرم زد يڪ شب ناشناس امتحانش ڪنم
-بازىِ خطرناڪے بود اما به ريسڪش ميارزيد
+سلام
-سلام...شما؟
+غريبه
-خدا خدا ميڪردم ڪہ ديگر پيامے نگيرم
آخر قرارمان اين بودڪہ ناشناسے واردِ حريممان نشود
-ميشہ خودتونو معرفے ڪنيد؟
-نوشتمو نوشت
-ساعتها برايم گفت
-از تنهايےاش
-از گذشتہاش ڪہ پاڪ بود از آدمها
-ناليد از عشقهآى امروزے
-گفت منتظر است يڪ دانہ نآبَش سرِ راهش قرار گيرد...
-با شمارهے خودم پيغام دادم جواب نداد
-براےِ غريبه اما،
-حاضر بود جانَش را بدهد
-عجيب بود ڪہ ديگر خبرى از شلوغےِ ڪارَش نبود
-عجيب بود ڪہ ديگر دستش هم بند نبود
-عجيب بود،همہ چيز عجيب بود
-بعد از ساݪهآ،
-مرا با غريبہاى عوض ڪرد ڪہ خودم بودم
-گاهے در زندگے غريبہ شويد
-آدمها گاهے غريبہها را به عشقِشان ترجيح ميدهند!
-بازىِ خطرناڪے بود اما به ريسڪش ميارزيد
+سلام
-سلام...شما؟
+غريبه
-خدا خدا ميڪردم ڪہ ديگر پيامے نگيرم
آخر قرارمان اين بودڪہ ناشناسے واردِ حريممان نشود
-ميشہ خودتونو معرفے ڪنيد؟
-نوشتمو نوشت
-ساعتها برايم گفت
-از تنهايےاش
-از گذشتہاش ڪہ پاڪ بود از آدمها
-ناليد از عشقهآى امروزے
-گفت منتظر است يڪ دانہ نآبَش سرِ راهش قرار گيرد...
-با شمارهے خودم پيغام دادم جواب نداد
-براےِ غريبه اما،
-حاضر بود جانَش را بدهد
-عجيب بود ڪہ ديگر خبرى از شلوغےِ ڪارَش نبود
-عجيب بود ڪہ ديگر دستش هم بند نبود
-عجيب بود،همہ چيز عجيب بود
-بعد از ساݪهآ،
-مرا با غريبہاى عوض ڪرد ڪہ خودم بودم
-گاهے در زندگے غريبہ شويد
-آدمها گاهے غريبہها را به عشقِشان ترجيح ميدهند!
۳.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.