عاشقانه
ای مهرِ تو چونماه ، به شب های بلندم
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
۹.۴k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.