نجوای عشق پارت ۴۲
نشستیم چند دقیقه نشستیم با هم حرف زدیم که تهیونگ گفت تهیونگ:آهان من و رزی تصمیم گرفتیم باهم ازدواج کنیم من و جونگ کوک:عرررررر واقعا تهیونگ:اوهوم کوک:خیلی خوشحال شدم رزی:واقعا من:آره تهیونگ:عروسیمونم دو هفتهدیگس کوک:چه خوب رزی:شماهم باید آستین بالا بزنید من:آه ما هنوز دربارش حرف نزدیم کوک:آره فعلا میخوایم تو رابطه باشیم من:اوهوم رزی:اوکی من:تهیونگ ازالان بگم آجیمو به تو سپردما از گل نازک تر بهش بگی من بعدا با دهنت کار دارمادو یو آندرسن☺😐 تهیونگ:خیله خوب خیله خوب😐😂 کوک:شنیدی تهدید خانوممو تهیونگ:اوکی 😐 وحشی نشید من:ما کلا اینجوریم کوک:قلدور کی بودی تو من:عشقم کوک:وووششش😍 من:😋 بعد چند دقیقه رفتیم خونه خودمون کوک:بخوابیم من:بخوابیم بعد رفتم رو تخت اونم اومد کنارم دراز کشید بعد برگشتیم طرف هم و به هم دیگه نگاه کردیم بعد نزدیک هم شدیم صورتامونو به هم وصل کردیم بعد دماغشو کشید رو دماغم بعد پیشونیشو چسبوند به پیشونیم دستمو گرفت کوک:اوفف گرمه میخوام لباسمو درارم من:😶کوک:چیه چشات چهارتا شد من:هیچی بعد لباسشو در آورد پرت کرد اونور قشنگ جلو من نمیگه یکی اینجا الان سکته میکنه😐 کوک:آخی خیلی بدنش سکسی بود اون سیکس پکاش (عرررر☺تابوتم کو⚰) اومد دوباره خوابید و دوباره بهم چسبید و پیشونیشو گذاشت رو پیشونیم و هی بدنشو میمالید به بدنم(چه کاریه آخه😐😂🤣🤣) قشنگ منو فروبرد تو خودش من:چیکار میکنی کوک:خودت داری میبینی😏 من:نکن عه کوک:میکنم به تو ربطی نداره من:اتفاقا ربط داره داری منو فرو میکنی تو خودت😐 چی زدی جونگ کوک😐 کوک:خوب من از صبح هی لباتو مک زدم بعد رفتم سراغ کوکائین من:کشیدی کوک:آره من:مواد کش عوضی پلیس جلوت نشسته کوک:منم پلیسم من:نه نه در اشتباهی تو مواد کشی و اصلا پلیس نیستی کوک:خانوم نایکا من زن و بچه دارم ولم کنید لطفا من گوه خوردم من:زن و بچت کیه😐 تیکه عصبی گرفتم خیلی ترسناک بهش نگاه کردم کوک:دختر شوخی بود وحشی نشو قشنگ وحشی شده بودم دندونامو دادم بیرون چشمامم تنگ کردم کوک:نکن اونجوری بعد تو کشو بغل تخت یه اصلحه داشتم خالی بود برداشتم رفتم سمتش کوک:آیی نایکا اونو بزار زمین لطفا توش داره من:آره داره پرم هست رفتم سمتش روش نشستم و اصلحرو گذاشتم زیر چونش من:حالا دیگه زن و بچتو به رخم میکشی کوک:زن و بچم کجا بود فیلم بازی کردم فقط من:اصلا شوخی باحالی نبود کوک:مگه باید باحال بود من:آره کوک:دیوونه ای بعد ماشرو کشیدم کوک:نایکا من:چیه کوک:میخوای منو بکشی من:اول تو بعد خودم اصلحرو گذاشتم رو قلبش بعد گذاشتم رو سر خودم کوک:اونو بزار پایین دیوونه من:نه بعد ماشه گفت تق چشمامو چپ کردم و خودمو زد به مردن کوک:مردی بعد زدم زیر خنده من:واییی اصلا نداشت توش 😂😂🤣
۸.۸k
۲۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.