p.5
P.5
(ا.ت)
همه جا سیاه بودو هیچی نمیدیدم ..
سرم گیج میرفتو داشتم میوفتادم !
ولی انگاربه یه جایی بسته شدم!!!!!
چییییی؟؟؟
فاکک!!
ا.ت:
کسی اونجاست؟
&عه رئیس فکرکنم بهوش اومد !!
=فکرکنی؟ بهوش اونده دیگه اسکول!! هوف !!
=دختر کوچولو ..
=چه خبرا؟؟
ا.ت:شما .. شما کی هستین؟...
=اونش به تو نیومده ! هاهاهااا!
اب دهنمو با شدت قورت دادم: بخدا اگه فکر میکنید .. پولی بهتون میتونم بدم ..
یهو اون مردپاشو کوبوندو داد زد = کی پولللل خواستتتتت ؟؟ هاهاهااا
=من خودتو میخوام کوچولو ..!!
چی!!
چشمام پر از اشک شد ..
دیگه کسی نبود که نجاتم بده ..
امیدی نداشتم ..
یکی منو بلند کرد و با تمسخر گفت
& گریه نکن قرار ببرمت یه جای بهتر که لذت ببری.. هاها!
ا.ت: ولم کنننن ..
منحرفاااا ولم کنیددددد ..
$ انقدر دوست دارم زندانیا داد میزنن و ناله میکنن تا ولشون کنیم ..
هاها!!
ا.ت با هق هق : ولم کنید.. هق.. لطفا .. هق هق ..
یهو یکی از پشت بهت نزدیک شدوگفت: خودم میبرمش ..
ا.ت خیلی نحیف: ولم کنید .. لطفا ..
@Mochi_park
(ا.ت)
همه جا سیاه بودو هیچی نمیدیدم ..
سرم گیج میرفتو داشتم میوفتادم !
ولی انگاربه یه جایی بسته شدم!!!!!
چییییی؟؟؟
فاکک!!
ا.ت:
کسی اونجاست؟
&عه رئیس فکرکنم بهوش اومد !!
=فکرکنی؟ بهوش اونده دیگه اسکول!! هوف !!
=دختر کوچولو ..
=چه خبرا؟؟
ا.ت:شما .. شما کی هستین؟...
=اونش به تو نیومده ! هاهاهااا!
اب دهنمو با شدت قورت دادم: بخدا اگه فکر میکنید .. پولی بهتون میتونم بدم ..
یهو اون مردپاشو کوبوندو داد زد = کی پولللل خواستتتتت ؟؟ هاهاهااا
=من خودتو میخوام کوچولو ..!!
چی!!
چشمام پر از اشک شد ..
دیگه کسی نبود که نجاتم بده ..
امیدی نداشتم ..
یکی منو بلند کرد و با تمسخر گفت
& گریه نکن قرار ببرمت یه جای بهتر که لذت ببری.. هاها!
ا.ت: ولم کنننن ..
منحرفاااا ولم کنیددددد ..
$ انقدر دوست دارم زندانیا داد میزنن و ناله میکنن تا ولشون کنیم ..
هاها!!
ا.ت با هق هق : ولم کنید.. هق.. لطفا .. هق هق ..
یهو یکی از پشت بهت نزدیک شدوگفت: خودم میبرمش ..
ا.ت خیلی نحیف: ولم کنید .. لطفا ..
@Mochi_park
۶.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.