رمان رفیقای اصکل پارت اول
رمان رفیقای اصکل #پارتاول
شیوتا دس =-=🍳
با دوتا اصکل تو یه خونه زندگی مکنم=-=🍳
یححح دازای *----* برگام ریخد *^* برم دنبالش 😋👈😍
من: واستا دازی وایسا سانوش نسثخوسجث وایسا =-=🍳
با مای تابه به دنبال دازای افتادن=-=🍳
مکشمت=-=🍳
واستا عه=-=🍳
عه گرفتمش*^*
دازایو گرفدم😋👈😍
دازی من.... من... گرفدم....
لیوای :پاشو برو نون بخر ببنم =-=🍳 و اگر ما مایتابم طرفی=-=🍳
من: ای خدا همشه سر بزنگا باید منو از خواب بیدار کنید برم نون بخرم؟=-=🍳
هانجی : شیوتا مخواد دوباره املت بده بهمون 😭😭🥺
لیوای : غذای متفاوت😋👈😍
منو هانجی : تو هر روز همینو میدی بخوریم😭🥺
لیوای : از خداتون باشه املت های خوشمزمو میخورید اصکلا=-=🍳
شیوتا برو نون بخر =-=🍳
من : خب الان با مایتابه بتون مگم=-= از زیر تخت مای تابرو در آووردن=-=🍳
هانجیو لیوای: الفرار الان املت مشیم=-=🍳
من: برم نون بخرم بعد لالام =-=🍳
لیوای : چرت نگو بدون خوردو خراک مخوای بخوابی =-=🍳
کار خونم ک بلد نیصی =-=🍳
هانجی : اخ گفدی تو خونه اضافس
لیوای : تو زر نزن با مای تابه میزنم دهنتا=-=🍳 تو از همه اضاف تری فقط میخوری مخوابی شیوتای بدبخ حد اقل خرید مکنه تو چی ؟ =-=🍳
هانجی : مگ خرید کار=-=🍳؟
لیوای : نه باره=-=🍳 برو تا نیومدم سراغت=-=🍳
هانجی : باش باو =-=🍳
من : پول کوش مخوام نون بخرم بدون پول ک نون نمدن 😐=-=🍳
لیوای : الان بت مدم =-= 🍳
من: باچ=-=🍳
پول دادن =-=
لیوای : بخدا شیوتا این دفعه بجای نون کیک بخری خودم موخولمت=-=🍳
من : باش =-=🍳
داشدم مرفتم ک
یا حدا صاب خونس یه ماهه اجاره ندادیم
برگشتن خونه *
لیوای منتظرم بود درو باز کنم 😐👈🍳
زدن مای تابه در فرق سر من بدبخ*
لیوای : میخوای شونه خالی کنی =-=🍳
من: بابا صاب خونرو دیدم =-=🍳
هانجی : ای وای بدبخ شدیمم ....
لیوای : چه گلی به سرمون کنیم؟
من: انیمه ترسناک ببینیم؟ 😍
لیوای :هانجی اون مایتابرو بده=-=🍳
هانجی : بروی چشم=-=😋🍳
من: نه نه غلط کلدم😐😐👈🍳
ادامه داستان رفیقای اصکل برا بعد 😐👈🍳
لایک کامنت...*^*
نویسنده : خدم 😌
لیوای : 👇
@ACKERMAN
هانجی: 👇
@H.Y.G
شیوتا دس =-=🍳
با دوتا اصکل تو یه خونه زندگی مکنم=-=🍳
یححح دازای *----* برگام ریخد *^* برم دنبالش 😋👈😍
من: واستا دازی وایسا سانوش نسثخوسجث وایسا =-=🍳
با مای تابه به دنبال دازای افتادن=-=🍳
مکشمت=-=🍳
واستا عه=-=🍳
عه گرفتمش*^*
دازایو گرفدم😋👈😍
دازی من.... من... گرفدم....
لیوای :پاشو برو نون بخر ببنم =-=🍳 و اگر ما مایتابم طرفی=-=🍳
من: ای خدا همشه سر بزنگا باید منو از خواب بیدار کنید برم نون بخرم؟=-=🍳
هانجی : شیوتا مخواد دوباره املت بده بهمون 😭😭🥺
لیوای : غذای متفاوت😋👈😍
منو هانجی : تو هر روز همینو میدی بخوریم😭🥺
لیوای : از خداتون باشه املت های خوشمزمو میخورید اصکلا=-=🍳
شیوتا برو نون بخر =-=🍳
من : خب الان با مایتابه بتون مگم=-= از زیر تخت مای تابرو در آووردن=-=🍳
هانجیو لیوای: الفرار الان املت مشیم=-=🍳
من: برم نون بخرم بعد لالام =-=🍳
لیوای : چرت نگو بدون خوردو خراک مخوای بخوابی =-=🍳
کار خونم ک بلد نیصی =-=🍳
هانجی : اخ گفدی تو خونه اضافس
لیوای : تو زر نزن با مای تابه میزنم دهنتا=-=🍳 تو از همه اضاف تری فقط میخوری مخوابی شیوتای بدبخ حد اقل خرید مکنه تو چی ؟ =-=🍳
هانجی : مگ خرید کار=-=🍳؟
لیوای : نه باره=-=🍳 برو تا نیومدم سراغت=-=🍳
هانجی : باش باو =-=🍳
من : پول کوش مخوام نون بخرم بدون پول ک نون نمدن 😐=-=🍳
لیوای : الان بت مدم =-= 🍳
من: باچ=-=🍳
پول دادن =-=
لیوای : بخدا شیوتا این دفعه بجای نون کیک بخری خودم موخولمت=-=🍳
من : باش =-=🍳
داشدم مرفتم ک
یا حدا صاب خونس یه ماهه اجاره ندادیم
برگشتن خونه *
لیوای منتظرم بود درو باز کنم 😐👈🍳
زدن مای تابه در فرق سر من بدبخ*
لیوای : میخوای شونه خالی کنی =-=🍳
من: بابا صاب خونرو دیدم =-=🍳
هانجی : ای وای بدبخ شدیمم ....
لیوای : چه گلی به سرمون کنیم؟
من: انیمه ترسناک ببینیم؟ 😍
لیوای :هانجی اون مایتابرو بده=-=🍳
هانجی : بروی چشم=-=😋🍳
من: نه نه غلط کلدم😐😐👈🍳
ادامه داستان رفیقای اصکل برا بعد 😐👈🍳
لایک کامنت...*^*
نویسنده : خدم 😌
لیوای : 👇
@ACKERMAN
هانجی: 👇
@H.Y.G
۷.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.